آيدين تبريزي
در سالهاي اخير در جامعه ايران شاهد نوعي از خريدهاي عجيب و غريب بودهايم كه احتمالاً براي سرپوش گذاشتن بر خلأهاي ذهني و رواني صورت ميگيرد. مثلاً در خبرها ميشنويم كه در فلان سوپرماركت يا هايپرماركت شمال تهران، آب معدني فرانسوي عرضه شده است كه هر بطري كوچك آن 50 هزار تومان قيمت دارد و البته در كمال شگفتي ميشنويم كه عدهاي در حال اين گونه خريدها هستند، يعني حاضرند براي يك جرعه آب 50 هزار تومان پرداخت كنند. در واقع ما شاهد شكلگيري طبقهاي در جامعه خودمان هستيم كه حتي ميخواهد آب خوردنش هم از ديگران متمايز باشد. چون احتمالاً هيچ نقطه تمايز اصيلي با ديگران ندارد ميخواهد به اين واسطه براي خود نقطه تمايز ايجاد كند و آن احساس كمبود دروني را بپوشاند.
نوكيسهها و خريدهاي لاكچري خارجي
چند سال پيش مقالهاي را ميخواندم كه در آن نوشته بود خريداران برندهاي فوق لوكس فرانسوي، نوكيسههاي چيني هستند كه حاضرند فيالمثل براي يك كيف زنانه 100 هزار يورو هزينه كنند. در آن مقاله آمده بود كه فرانسويها حتي كساني كه ثروتهاي قابل توجهي دارند مشتريهاي اين نوع برندها نيستند. در واقع ثروتمندان فرانسوي كه ثروت خود را به صورت خانوادگي و در چند نسل چرخاندهاند و پيش آمدهاند حاضر نيستند پول خود را دور بريزند اما نوكيسهها كه نتوانستهاند ثروت خود را هضم كنند و به عبارتي ثروت آنها از طريق زد و بند ، پولشويي ، رانتخواري و فساد به دست آمده است- چون فاقد اصالت هستند و معمولاً هويت برجسته و اصيلي ندارند- دوست دارند كه نگاهها را با خريدهاي آنچناني به سمت خود جلب كنند، بنابراين آنها حاضرند براي يك همبرگر چند هزار دلار هزينه كنند يا براي يك بستني با روكش طلا صدها بلكه هزاران دلار بپردازند يا بروند در هتلي بخوابند كه حتي سرويس بهداشتياش هم از طلاست و دستكم به آنها گفته شده كه از طلاست.
لاكچري بازي، نتيجه ثروتهاي بادآورده
هر جايي كه ثروتهاي بادآورده و رانتي دارد و نوكيسهها را رشد ميدهد در آن جامعه افرادي هم وجود دارند كه با شعبده بازيهاي عجيب و غريب به دنبال آن هستند بخشي از اين ثروتهاي بادآورده را با عرضه برندهاي لوكس و لاكچري از جيب اين عده خارج كنند، بنابراين هر قدر هم كه شما بر گمرك سخت بگيريد و اين مقام مسئول و آن مقام مسئول را شماتت و سرزنش كنيد كه چرا مثلاً اجازه دادهايد كه آب معدني لاكچري وارد كشور شود يا چرا بستني با روكش طلا عرضه ميشود يا چرا در فلان رستوران يك كيلو كباب به قيمت يك ميليون و پانصد هزار تومان عرضه ميشود يا چرا اين كالاها به صورت قاچاق وارد كشور ميشود، واقعيت اين است كه به جايي نخواهيم رسيد. چرا؟ به خاطر اينكه ما با پديدهاي به نام ثروتهاي بادآورده و رانتي روبهرو هستيم. ما با پديده جدي و مخاطره آميز نوكيسگي در ايران مواجه شدهايم. ما با سرمايهدارهايي مواجه هستيم كه وقتي پيشينه ثروت آنها را بررسي ميكنيد به 100 سال ، 200 سال و 300 سال نميرسيد، به 100 سال كه سهل است حتي به 10 سال هم نميرسيد، به شبي ميرسيد و به ماهي ميرسيد كه ثروت قلمبه و يكجا از آنجا شروع شده است، در حالي كه طرف نه قابليتي خاص داشته است و نه شم اقتصادي عجيبي، نه كالايي را توليد كرده و نه صادراتي داشته، آنچه بوده وصل شدن به مراكز ثروت و قدرت نامشروع بوده كه متأسفانه در اين سالها رشد چشمگير و عجيبي داشتهاست و تا زماني كه جلوي اين پديده نوكيسگي و ثروتهاي نامشروع و بادآورده در ايران گرفته نشود جلوي عرضه كالاهاي لاكچري هم گرفته نخواهد شد.
جرئت ميكني شكلات وطني را از جيب خود بيرون بياوري؟
اما چه اتفاقي با عرضه كالاهاي لاكچري ميافتد؟ وقتي پديده نوكيسگي سكه رايج كشور شود فرزندان اين طبقه در مدرسه و دانشگاه، خيابان و بزرگراه و هر جايي كه تصور كنيد آنجا را كانون نمايش ثروت و برخورداري و مصرف كالاهاي لاكچري قرار خواهند داد و فخرفروشي خواهند كرد، بنابراين كسي كه از كالاي ايراني استفاده ميكند نه احساس افتخار كه حس تحقير شدن به او دست خواهد داد. وقتي در يك مدرسه دانشآموزي ميبيند كه دانشآموز بغل دستي او هر روز فلان شكلات سوئيسي را به مدرسه ميآورد آيا او هم جرئت خواهد كرد كه شكلات وطني را از جيب خود بيرون بياورد؟ و وقتي در مراسم تولد دوستش شركت ميكند و ميبينيد كه لباسهاي او همه مارك و برند خارجي است آيا او نيز همان برند را نخواهد خواست و از پدر و مادر خود خواهش نخواهد كرد كه او هم همان لباسهاي مارك و برند را تن كند؟
در واقع سخن بر سر اين است كه اگر اختلافهاي طبقاتي در جامعه ما روز به روز افزايش يابد حمايت از كالاي ايراني به جايي نخواهد رسيد و اگر ميخواهيم نه در شعار كه در عمل از كالاي ايراني حمايت كنيم نبايد اجازه دهيم كه روز به روز به افزايش شكاف طبقاتي در جامعه دامن زده شود، چون در اين صورت افراد را وارد مسابقه برخورداري و مصرف كالاهاي لاكچري ميكنيم، در اين صورت حتي كسي كه چندان برخوردار نيست صرفاً به خاطر اينكه خود را در اين مسابقه يك بازنده نيابد با وجود اينكه درآمد بالايي ندارد هزينههاي زيادي خواهد كرد و چه بسا به اين واسطه به حجم وامها و تسهيلات افزوده شود. وقتي خانوادهاي ميبينيد كه همسايه يا فاميل او اصرار دارد كه از مبلمان ، مواد اوليه و مصالح خارجي در خانه خود استفاده كند و وقتي مسابقهاي در اين زمينه در خانوادهها شروع ميشود چطور ميشود انتظار نداشت كه افراد وارد اين مسابقه نشوند؟
شفافسازي منابع ثروت، پيش نياز مصرف كالاي ايراني
راز مصرف كالاي ايراني اين است كه ما منابع دستيابي به ثروت در جامعه ايراني را شفاف كنيم. اگر منابع دستيابي به ثروت در ايران شفاف شود در آن صورت اگر هم كسي به ثروتي برسد با تلاش و كوشش خواهد بود و همچنان كه ثروتمندان و برخورداران سنتي، اهل نمايش ثروت و برخورداري نبودهاند اين ثروت در چرخه توليد و خدمات قرار خواهد گرفت و نه در چرخه معيوب نمايش كه هم ثروتهاي كشور را به باد ميدهد و ارز قابل توجهي را از كشور خارج ميكند و هم حجم انباشتهاي از احساسات منفي ، حس فساد و تبعيض را در ميان بسياري از آدمها به وجود ميآورد.
اگر ما ميخواهيم و به جد به دنبال آن هستيم كه جراحي اقتصادي در جامعه صورت دهيم و به واسطه اين جراحي مصرف كالاي ايراني در كشور بيشتر شود، اول از همه بايد جراحي بزرگي در شفافسازي اقتصادي انجام شود، در آن صورت با معلوم شدن كانونهاي ثروت ميتوان احساس عدالت را در جامعه شكل داد و پررنگتر كرد و همين حس خود به خود زمينههاي بسط وفاق ملي را در جامعه ايراني بالاتر خواهد برد و افراد، خود را مكلف ميدانند كه از توليدات داخلي حمايت كنند.