سرويس سياسی جوان آنلاين: آسیبهای ملالآور و هـزینـههـای گسترده ناشی از تئوری «اعتماد به غرب» طی نزدیک به شش سال اخیر برای کشور هنوز منجر به آن نشده که جماعت غربگرای داخلی، با پذیرش اشتباهات دامنهدار خود در عرصه اداره کشور و سیاست خارجه، جهانبینی خود را دستکم اصلاح کرده و فکر عاجلی برای مدیریت کشور کنند.
غربگراهای وطنی با چشمپوشی از تجربه تلخ برجام همچنان نسخه اعتماد مجدد به غرب این بار در حوزه موشکی و حقوق بشر را تجویز میکنند و کماکان در تلاشند تا حاکمیت را تحت فشار برای تغییر اصول و مبانی انقلاب قرار دهند. از سوی دیگر عامل کنونی مشکلات کشور را نه تئوری «اعتماد به غرب» بلکه ناشی از نوع تعامل انقلاب با غرب قلمداد میکنند و با فرافکنی، زیر پای دولت را با هدف پیروزی در انتخابات پیش رو خالی کردهاند.
روزنامه شرق در سرمقاله خود تحت عنوان «اروپا و ایران در لحظه حساس» با تأکید بر اینکه باید درباره آزمایش موشکی و وضعیت حقوق بشر در ایران با اروپا مذاکره کنیم! نوشت: «اروپاییها خواستار پایبندی ایران به توافق هستهای هستند که خوشبختانه ایران این مهم را انجام داده و هربار آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایبندی ایران به همه تعهدات ذیل برجام را تأیید کرده است. انتظارات دیگر آنها رعایت محدوده آزمایشهای موشکی، احترام به حقوق بشر ایرانیها و بهویژه دوتابعیتیها، واکنش صریح درباره ادعای دنبالکردن مخالفان در اروپا، تصویب کنوانسیونهای چهارگانه FATF و مباحث منطقهای است که به نظر میرسد میتوان درباره آنها با قدرت و از موضع منافع ملی مذاکراتی انجام داد و حداقل به شکل صریح، دغدغههای دو طرف در میان گذاشته شود.»
این رسانه در ادامه مینویسد: «برای در پیش گرفتن راهکارهای جدید در سیاست خارجی و جلوگیری از اهداف امریکا برای انفعال ایران در حوزه دیپلماسی، ابتدا باید از خودمان شروع کنیم و قبل از اینکه بیش از این دیر شود، درصدد تقویت همکاری با کشورهای جهان باشیم. مذاکره اکنون با توجه به حضور مذاکرهکنندگان توانمند در ایران، نگرانی خاصی در پی نخواهد داشت. باید در سیاست خارجی تعدیل لازم را ایجاد کرد.»
طی حداقل دو سال اخیر بارها مقامات و رسانههای وابسته به جریان تجدیدنظرطلب از ضرورت آغاز مذاکرات جدید با غرب و این بار در قالب مباحث موشکی یا منطقهای و حقوق بشری سخن به میان آوردهاند، آن هم در حالی که تاکنون اروپا و امریکا هیچ کدام از تعهدات برجامی خود را اجرایی نکرده و افزون بر آن با نقض توافقنامه و همچنین افزایش تحریمهای بینالمللی علیه کشورمان خواستههای جدیدی را نیز از مقامات دولتی کشورمان درخواست کردهاند.
اصلاحطلبان کارهای نیستند!
تعداد قابل توجهی از وابستگان به جریان غربگرای داخلی نیز بدون توجه به هزینههای ناشی از تئوری «اعتماد به غرب» خود برای اداره کشور و با سانسور هزینههایی که کشور طی شش سال گذشته در این رابطه پرداخت کرده است، میان خود و دولت کنونی مرز تعیین کرده و شعار پوپولیستی رئیس دولت اصلاحات مبنی بر «رئیسجمهور تدارکاتچی است» را به شکل دیگری زنده کرده و جماعت خودی را هیچ کاره کشور معرفی میکنند! در جدیدترین موضعگیری از این دست حسن رسولی عضو شورای شهر تهران- استاندار سابق لرستان و خراسان- و عضو بنیاد باران یکی از رهبران فتنه ۸۸، در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «امروز مهمترین مشکل در جمهوری اسلامی که دامنه اثرگذاری آن حتی از تحریمها نیز بالاتر است با کمال تأسف افت قابل توجه سرمایه اجتماعی به معنای کاهش اعتماد است. در چنین شرایطی که سرمایه اجتماعی کاهش و مشکلات فقر، بیکاری و سایر مشکلات معیشتی افزایش یافته، طبیعی است که آنچنان که رئیس دولت اصلاحات گفته اگر فردا فرضاً بخواهیم انتخابات برگزار کنیم به احتمال بسیار زیاد اکثر مردم مثل سالهای ۷۶ و ۹۶ رابطه متقابل مثبتی را با حوزه سیاست و انتخابات برگزار نخواهند کرد. معنای این حرف اثبات ناکارآمدی اصلاحطلبان نیست چراکه اصلاحطلبان در کلان اداره کشور کارهای نیستند و نشاندهنده وجود نارضایتی عمومی، عدم امید به آینده و فقدان انسجام در اداره دولت است.»
محسن صفاییفراهانی از فعالان اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نیز در گفتوگویی با تخریب اصول و مبانی سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران و با هدف توجیه ناکارآمدی دولت متبوع خود در تحقق شعارهای انتخاباتی، اظهار میکند: «ایران به دور خود دیوار کشیده است، شاید به نظر نیاید. دیوار را که نباید بهصورت فیزیکی باشد! بکشیم. وقتی تصمیمات کشور موجب میشود که حتی کوچکترین فعالیتهای اقتصادی با دنیا محدود شود، به معنی این است که دور کشور دیوار کشیدهایم. وقتی که هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست وارد ایران شود، هیچ بانکی حاضر نیست با ایران نقل و انتقال پول کند، هیچ کسی حاضر نیست به ایران راحت جنس بفروشد و همه چیز را داریم از سیستم زیرزمینی و دلالی و... حل و فصل میکنیم، این عملاً همان دیوار است.» شعارهای سر داده توسط فراهانی در حالی است که رئیس دولت متبوع آنها در مناظرات انتخاباتی سالهای ۹۲ و ۹۶ وعدههای پرطمطراقی مبنی بر عادیسازی روابط با دنیا، برداشته شدن تمامی تحریمهای ضدایرانی و بازگشت رونق و شکوه اقتصادی سر داده بود و امروز این افراد به جای پاسخگویی نسبت به ناکارآمدی خود، حاکمیت را متهم به ناکارآمدی در مرتفع کردن مشکلات کشور میکنند!
وی در ادامه گفتوگوی تخریبی خود علیه اوضاع کشور بیان میکند: «شما فکر کنید غزه که اسرائیل دور آن را محاصره میکند تونل میزند و از زیر دیوارها آنطرف میرود، ما هم گاهی اوقات تونل میزنیم، اما این تونل هزینه دارد. بعد هم مگر چقدر میشود از این تونل جنس آورد. اینها فرق ندارند، آنها یک اشل کوچک هستند و ما اشل یک کشور ۸۰ میلیونی هستیم... در کشور ما دیگر از بحث زیرمیزی و این حرفها گذشته، یعنی هر روز یک رکورد هزارمیلیاردی را در یک دعوای جدید، یک افشاگری جدید یا یک دادگاه جدید حجم بزرگتری از پول را میبینید که غارت و از کشور خارج شده است!»
حجت الاسلام محسن غرویان نیز در ادامه تئوریسازیهای خود بیان میکند: «موانع زیادی پیش روی دولت آقای روحانی قرار داشته که اجازه نداده دولت سیاستهای خود را به خوبی اجرا کند. این موانع نیز داخلی و خارجی بوده است. به نظر میرسد در داخل کشور برخی تلاش میکنند در مسیر دولت سنگاندازی کنند و شرایطی را به وجود بیاورند که دولت مجبور باشد از مواضع خود عقبنشینی کند. از سوی دیگر در شرایط کنونی دولت آقای روحانی در عرصه بینالمللی با چالشهای جدیدی مواجه شده که از قبل یا پیشبینی نمیشد یا کمتر پیشبینی میشد.»
این ادعاها در حالی است که غلامحسین کرباسچی از فعالان جماعت مورد اشاره با تأکید بر اینکه «کسانی که به اصلاحطلبان رأی دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که آنها دنبال قدرتند نه خدمت»، میگوید: «شما بین مردم هم که باشید و آنهایی که ممکن است رأیی به اصلاحطلبان داده باشند، برداشت آنها این نیست که اصلاحطلبان فقط به خدمت یا حل مشکلات سیاسی فکر میکنند، مردم فکر میکنند که اینها هم دنبال قدرت یا پیداکردن جایی در حاکمیت هستند.» وی در ادامه همچنین اظهار میکند: «اصلاحطلبان باید رفتارشان بهگونهای باشد که هم حاکمیت و هم مردم و نیز برونداد این جریان نشان بدهد که به جای رقابتهای سیاسی به فکر نارساییها و حل آنها هستند.»
آنچه در این میان نباید فراموش کرد این مسئله است که جماعت غربگرای داخلی از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون هر گاه قدرت را به دست آورده، پاسخگوی اختیارات گستردهای که در اختیار داشته نبوده و همواره تلاش کرده ناتوانی و ناکارآمدی خود را به حاکمیت و اصول و مبانی که انقلاب بر پایه آن شکل و قوام یافته است نسبت دهند، در حالی که نظام اسلامی یکبار در شکلگیری مذاکرات هستهای و انعقاد توافق ناشی از آن چرخش قهرمانانه از خود نشان داد، اما نتیجه آن بدتر شدن اوضاع اقتصادی مردم و جری شدن غرب علیه منافع ایران بود.