سرويس انديشه جوان آنلاين: درسگفتار پنجم از سلسله درسگفتارهای «انسان انقلاب اسلامی» با موضوع «روش شناسی اندیشه اجتماعی آیتالله خامنهای» و گفتوگو درباره «فراموشی مسئله عدالت» با سخنرانی حجتالاسلام مجتبی نامخواه هفته گذشته در حسینیه هنر برگزار شد. گزیدهای از مباحث گفته شده توسط حجتالاسلام نامخواه را که در این درسگفتار ارائه گردید، در ادامه میخوانید.
در دهه ۲۰ و ۳۰ هجری شمسی شخصیت جوانی (آیتالله خامنهای مدظلهالعالی) را میبینیم که در حوزه قم و مشهد تحصیل میکند و به تدریج برنامه فکری او با انقلاب پیوند میخورد. در این زمان به گفته خودشان در کتاب خاطراتی که اخیراً به زبان عربی منتشر شد، مسئله ایشان ایجاد دگرگونی اجتماعی است که بیش از ۵۰ سال روی این موضوع کار فکری میکنند. از سیدجمال به بعد مسئله ما این بود که وضعیت جهان اسلام باید دگرگون شود.
ابتدا بین سنت و تجدد فکر کردیم و بیشتر به التقاط میان سنت، تجدد، اسلام و دیدگاههای چپ و راست رایج رسیدیم. همچنین بنیادگرایی مطرح میشود. در ادامه اندیشه دگرگونی اجتماعی شکل میگیرد که این اندیشه، ریشه ایرانی دارد. در این زمان وقتی به پروژه فکری آیتالله خامنهای نگاه میکنیم میبینیم فارغ از نگاه سنت و تجدد به دگرگونی اجتماعی میاندیشد. اگر آغاز جریان دگرگونی اجتماعی را سال ۵۰ بدانیم میبینیم انسان ایرانی در حال تکاپوی مداوم و ناموفق ایجاد طرح دگرگونی اجتماعی است.
بعد از قحطی بزرگ در ایران و مشکلات متعدد آن به موازات مشروطه تلاشهای گوناگونی را برای ایجاد تحول و انقلاب میبینیم. انقلابهایی مثل نهضت جنگل، نهضت آزادی اسلام، حرکتهای منطقهای مثل حرکت رئیسعلی دلواری، حرکت مدرس، فدائیان اسلام و... همه اینها شکست میخورد و نتیجه این میشود که انسان ایرانی که از وضعیت اجتماعی خود ناامید بوده است از ایجاد تغییر هم ناامید میشود و از آن جایی که همه این حرکتها رنگ و بوی دینی دارد از توانایی دین برای ایجاد تغییر ناامید میشود.
در این زمان حضور فکری جریان چپ در ایران جدی میشود و دو جریان فکری شکل میگیرد. یکی جریانی که میگوید باید دنبال تغییر برویم و این تغییر مهم نیست که حتماً مبتنی بر تفکر دینی باشد و یک جریان هم میگوید توحید و اعتقادات دینیمان را باید حفظ کنیم و نیازی نیست به تغییر بیندیشیم. در ادامه جریان انقلاب اسلامی شکل میگیرد که به سه مؤلفه آزادی، عدالت و معنویت همزمان میاندیشد و جریانهای دیگر مثل چپگرایان را نقد میکند که برخی از این مؤلفهها را ندارند.
آیتالله خامنهای در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» این نکات را بیان میکنند. یکی از حرفهای ایشان در این کتاب که در سخنرانیهای خود نیز بارها تکرار کردهاند این است که توحید این نیست که خدا یکی است و دوتا نیست. توحید چیز دیگری است. در توحید ابتدا باید «لا اله» را بگویید تا به «الله» برسید. توحید یعنی این دو مؤلفه باید وجود داشته باشد. «لا اله» یعنی عبودیت هیچ قدرت برتر اجتماعی و سیاسی را نمیپذیریم. پس در این نگاه آزادی وجود دارد. ایشان همچنین در این کتاب از تغییر مستمر و پویایی اندیشه اسلامی سخن میگویند و معتقدند تاکنون ما نتوانستهایم اندیشه اسلامی را به صورت جامع ارائه دهیم که خارج از مباحث صرفاً ذهنی باشد. همچنین در سطر سطر این کتاب گفتوگوی انتقادی با جریانهای مختلف رقیب را شاهد هستیم.
عدالت در کنار آزادی یکی از اساسیترین بنیانهای فکری رهبر انقلاب است. عقبماندگی ما در عدالت که مورد اشاره رهبری است، عمری دستکم دو دههای دارد. این عقبماندگی ریشه نظری هم دارد که اگر به آن فکر نکنیم به طور مداوم بازتولید میشود. فراموشی عدالت از طرف حزبالله در جامعه ما به فراموشی عدالت در کل جامعه منجر شده است. اسیر برخی دوگانهها هستیم مثل دوگانه عدالتخواهی مصداقی و مفهومی. فارغ از این دوگانه قاعدهای داریم مبنی بر مطلق بودن ارزش عدالت. اینکه برترین ارزش عدالت است و باقی ارزشها نسبی هستند.
انتقام از ظالم نباید در برابر عدالت قرار گیرد. فرانسیس بیکن انتقام از ظالم را عدالت وحشی نامیده است. در انتقام، ارزشِ محوری اقامه قسط نیست. باید به نهضتی فکر کنیم که درگیری دارد، اما در برگیری هم دارد. کار مصداقی دارد، امر به معروف دارد و درگیر شدن با فاعل و عامل منکر را هم دارد. از تک کنشهای رسانهای ما نتیجهای حاصل نمیشود. باید به نهضتی تمام عیار فکر کنیم که از لایه مفهومی و هستههای فکری شروع میشود و به لایههای مصداقی هم میرسد.
پروژه عدالتخواهانه باید بتواند از دل تکتک اقشار جامعه نیرو جذب کند به همین دلیل باید به همه ابعاد این حرکت فکر کنیم. با شوریدن به جریانهای مختلف هیچ گاه نهضتی شکل نگرفته است. هر نهضتی یک ایدئولوژی لازم دارد. عدالت خواهی، جذابترین و با ظرفیتترین ایده امروز جامعه ماست. همه جریانات و نشریات در پوستین عدالتخواهی افتادهاند، اما در حال حاضر متأسفانه حرکت عدالتخواهانه که نقشه و طرح کلان و مشخصی داشته باشد، نداریم.