سرویس ایران جوان آنلاین: زمانی که از توسعه صحبت میشود باید توسعهای پایدار مد نظر باشد تا بتواند به نتایج مطلوب برسد. بخصوص اینکه این توسعه در روستاها و مناطقی باشد که کشاورزی و دامداری به عنوان شغل اصلی اکثریت مردم مطرح باشد. از حدود ۵۰ سال پیش توسعه پایدار را براساس سه اصل مهم و در برگیرنده پایداری بوم شناختی، پایداری فرهنگی و اجتماعی و پایداری اقتصادی تعریف کردهاند. در این تعاریف وقتی از پایداری بوم شناختی صحبت میشود، این اصل تضمین کننده توسعه، با حفظ فرآیندهای اساسی زیستمحیطی، تنوع و منابع و گونههای زیستی سازگار است.
اصل پایداری فرهنگی و اجتماعی نیز نشانگر این مسئله است که توسعه باید با فرهنگ و ارزشهای مردمی سازگار باشد تا بتواند هویت جوامع را مستحکمتر کند. اما هر چند اصل پایداری اقتصادی به موازات دیگر اصول پیش میرود ولی در جایگاه ویژهای قرار دارد، چون باید تضمین کند این توسعه واجد کارآیی اقتصادی است و منابع به ترتیبی اداره میشوند که بتوانند پشتیبان نسلهای آینده هم باشند.
وقتی میخواهیم از مفهوم توسعه در شهرستانها و روستاها صحبت کنیم باید ابتدا به میزان اهمیتی که به این مناطق و منابع آنها داده میشود دقت کنیم. درد عدم توسعه روستایی فقط به ایران ختم نمیشود. کافی است کمی در آمار و ارقام متمرکز شویم تا ببینیم سالانه حدود ۷۰ هزار کیلومتر مربع زمین زراعی در جهان تخریب و از بین میرود و رقمی حدود ۴ میلیون هکتار از اراضی کشت دیم نیز به دلیل فرسایش خاک نابود میشوند. در هر ثانیه ۷۵۰ تن لایه سطحی خاک از دست میرود و روزانه ۴۷ هزار هکتار جنگل نابود میشود. اگر از تبدیل زمینها به بیابان فاکتور بگیریم و انتقراض گونههای جانوری را هم نادیده بگیریم آنوقت میفهمیم که چقدر توسعه روستایی واژه سنگین و کار در این زمینه بسیار سخت است.
وقتی مسئولان و کارشناسان میخواهند از توسعه اقتصادی صحبت کنند، اولین گزینه آنها برای شروع کار حضور مردم است.
درست است که توسعه پایدار روستایی تنها از طریق مشارکت مردمی در حفظ محیطزیست و رفع معضلات موجود در روستاها میسر خواهد شد. اما این واژه «تنها» به این معنی نیست که مشارکت مردم باشد دیگر به چیزی نیاز نیست، بلکه حضور مردم تکمیل کننده تمام طرحها، برنامهها و اقدامات سازمانها و نهادهاست.
در ایران که تمام تصمیمگیریها توسط نهادهای دولتی انجام میشود، مردم در آخرین مرحله از اجرایی شدن یک طرح قرار دارند. اما وقتی مسئولان میخواهند در مورد پروژههای زیستمحیطی صحبت کنند چنان وانمود میکنند که مردم باید در صف نخست قرار بگیرند. جایگاهی که بدون بازی دادن آنها بیمعنی و بیاثر است.
بیش از نیم قرن پیش و درست زمانی که بحرانهای خاص زیستمحیطی، اجتماعی و فرهنگی در نقاط مختلف جهان بروز کردند، موجب شد تا تصمیم گیرندگانِ آن روز متوجه شوند روندی که در پیش دارند جوابگوی حفظ و بقای انسانها در درازمدت نخواهد بود. به همین خاطر نگرشها عوض شد و حرکتی نوین و تعریفی جدید از توسعه ارائه شد که در آن به حفظ تعادل اکولوژیکی توجه خاصی نشان داده و موجبات حفاظت از منابع پایه را فراهم میآورد.
این نگرشها که الگوهای فرهنگی، اجتماعی و ملی را با بکارگیری و تقویت مشارکت مردمی در تصمیم گیریها و اجرای طرحهای توسعه پایدار ترویج میکردند وضعیت روستاها را تغییر دادند و در کمترین زمان میشد توسعه را در آنها به عینه دید. نکته مهم این کارها و کمال مطلوب در این توسعه، مشارکت همه جانبه و فعال روستاییان، جنگل نشینان، کشاورزان و کلیه اقشار روستایی در برنامهریزی طرحهای توسعهای است. مشارکتی که شهرنشینها را هم فراموش نکرده و آنها را در کنار روستانشینان دیده است.
حال اگر قرار است به توسعه روستایی فکر کنیم و در گامی فراتر، نسبت به اجرایی شدن آن کاری انجام دهیم، حتماً باید برنامهای عملیاتی تنظیم شود که مشارکتها در کنار اقدامات اساسی تعریف شود. وگرنه باز هم مثل گذشته دور باطلی را تجربه خواهیم کرد.