سرويس حقوق جوان آنلاين: حق دسترسی به اطلاعات و اندیشهها یکی از حقهای بنیادی بشری است که ریشه در حق گستردهتر آزادی بیان دارد. آزادی بیان در همه اسناد بینالمللی عام حقوق بشر، حقی مرکب از یک حق هستهای و دو حق پیرامونی است. حق هستهای در آزادی بیان همان حق بیان، انتقال و انتشار اندیشهها و اطلاعات است و حقهای پیرامونی آن را حق جستوجو و حق دریافت اطلاعات و اندیشهها تشکیل میدهند. این حقها پیوند آشکاری با هم دارند: انتشار اطلاعات و اندیشهها (حق هستهای) زمانی معنایی واقعی مییابد که افراد در جستوجوی اطلاعات و اندیشهها آزاد باشند، یافتن و دریافت اطلاعات و اندیشهها برای شکل دادن به نظر و اندیشه و بیان آن ضروری است. فردی که مایل است در موضوعی اظهار نظر کند، باید بتواند اطلاعات و اندیشههایی را که در اختیار دیگران است و مایل به انتقال آن هستند دریافت کند تا بتواند به شکلی آگاهانه دیدگاه و نظر خود را بیان کند. از سوی دیگر، بیان اندیشه و انتقال اطلاعات رابطهای دوسویه است که یکسوی آن انتقالدهنده و سوی دیگر آن دریافتکننده است. وجود چنین رابطهای به پیدایش و گسترش مفاهیمی چون آزادی اطلاعات، حق دسترسی به اطلاعات یا حقبر اطلاعات کمک کرده است از اینرو اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) در ماده ۱۹ خود مقرر میدارد «هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق مستلزم آن است که از داشتن عقیده بیم نداشته باشد و در دریافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسایل ممکن، بدون ملاحظات آزاد باشد.»
اگر در اینستاگرام حساب کاربری داشته باشید، احتمالاً میدانید که اینستاگرام در چند روز گذشته بسیاری از پستهایی را که مربوط به شهادت سپهبد حاجقاسم سلیمانی بوده است، حذف میکند. این شبکه اجتماعی با بالا گرفتن اعتراض کاربران ایرانی نه تنها از این اقدامش دست نکشیده که سانسور را با شدت بیشتری اعمال میکند و تا حالا صدها صفحه اینستاگرام را بهکلی مسدود کرده است. همین موضوع موجی از انتقاد و سؤال در فضای مجازی علیه اینستاگرام به وجود آورده است؛ سؤالهایی از این جنس که چطور باید با این رفتار مقابله به مثل کرد و اساساً چرا دست ما باید زیر سنگ اینستاگرام باشد.
حقوق بشر و آزادی بیان امریکایی بارها امتحانش را پس داده است. امریکاییها زمانی به جریان آزاد اطلاعات باور دارند که این جریان اطلاعات بتواند مطامع آنها را تأمین کند و آنها را به اهدافشان برساند. در غیر این صورت ساختار امریکایی به هر بهانهای متوسل میشود تا مانع جریان یافتن اطلاعاتی شود که بیانشان موجب بیداری انسانها میشود و جنایات این رژیم را برملا میکند. از سوی دیگر از دشمن به جز دشمنی نمیتوان انتظار دیگری داشت، وقتی مسئولان حوزه فضای مجازی کشورمان طی سالهای گذشته عزمی برای طراحی و ارائه شبکههای اجتماعی قوی و جایگزین نداشتهاند انتظار اینکه ما بتوانیم از طریق شبکهای امریکایی درباره جنایتهای امریکا اطلاعرسانی کنیم و تروریسم دولتی امریکایی را فریاد بزنیم، پاسخی نخواهد داشت جز «فیلترینگ» و «سانسور.»
شبکه اجتماعی اینستاگرام اوایل امسال هم سرسپردگی خود به نظام سلطه و امریکا را با حذف صفحات مرتبط با سرداران سپاه نشان داده بود؛ اقدامی که شاید اگر همان زمان با واکنش مناسبی از سوی مسئولان حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور مواجه میشد، امروز کار به جایی نمیرسید که پس از ترور و حذف فیزیکی شهید سپهبد سلیمانی، پستهای مرتبط با وی از صفحات افراد دارای فالوور بالا حذف شود و در صورت تکرار پست، اینستاگرام اکانت آنها را پاک کند. در برابر این اقدام اینستاگرام مسئولان حوزه فضای مجازی کشور و در رأس آنها، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات هیچگونه موضعگیری خاصی نداشتند تا اینستاگرام به ترور مجازی خود ادامه دهد و صفحات افرادی را که تصاویر و متنهایی درباره شهید سپهبد سلیمانی منتشر میکنند، حذف شود.
با دستور امریکاییها به تمام سرویسهایشان در فضای مجازی پس از ترور حاجقاسم سلیمانی و شهادت ایشان برای ممانعت از فعالیت رسانهای مردم و جبهه مقاومت در سرویسهای توئیتر، اینستاگرام و فیسبوک به خوبی مشخص است که هدف آنها از سرمایهگذاری بلندمدت روی این سرویسها برای چه مقاطع و کدام حوادث بوده است. حذف صفحاتی که تصاویر، فیلمها و هشتگهای حاجقاسم سلیمانی و انتقام سخت را استفاده کرده بودند نوعی تروریسم سایبری و نقض حکمرانی سایبری ایران به شمار میرود و لازم بود مسئولان کشور ایران در برابر این اقدام تروریستی رسانهای- سایبری امریکاییها موضع بسیار محکمی اتخاذ میکردند و یکبار برای همیشه درس محکمی به آنان و حامیانشان در این فضا میدادند.
امریکاییها با نفوذ دادن سرویسهای مجازی خود در داخل کشورها در حال نقض حکمرانی آنان در داخل مرزهای خودشان هستند، «امریکاییها روی محتوا، سرویسها و خدماتشان رگولاتوری خودشان را اعمال میکنند و به همین دلیل بهراحتی اکانتها و صفحات ارزشی، انقلابی را در این فضا حذف میکنند. البته اقدامات تروریستی امریکا در فضای مجازی و رسانه تنها به حذف صفحات و اکانتها محدود نمیشود. امریکاییها در این فضا و با هدف سرقت اطلاعات مانند تشخیص موقعیت جغرافیایی، شنود اطلاعات و استفاده از آن به عنوان بستر جنگ شناختی- ادراکی ترکیبی آن را در اختیار و مدیریت گرفتهاند و انواع ضربهها را به کشورهای مورد هدفشان وارد میکنند.»
از این رو با توجه به مطالب عنوان شده لزوم قانونگذاری برای فعالیت سرویسها، شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای غربی در کشور امری غیرقابل انکار است و تا زمانی که فضای مجازی رها شده در کشور وجود داشته باشد، امریکاییها از آن برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی، تغییر ذائقه مردم، استفاده برای فتنهها و جنگهای امنیتی داخلی، ترور شخصیتی مسئولان استفاده خواهند کرد.
*پژوهشگر پژوهشکده راهبردی-کاربردی