سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: این نمایش قابی از سرمازدگی زندگی انسان معاصر، خودبینی و تک بعدی شدنش را در ۷۵ دقیقه مقابل دیدگان ما به تصویر میکشد. نمایش «کر» یکی از پررنگترین معضلات اجتماعی روزگار ما یعنی «کری» را با ظرافت خاصی در عین روشنی و وضوح جلوی دیدگان مخاطب به تصویر میکشد. با تماشای این اثر ناخودآگاه به یاد رمان نمادین «کوری» ژوزه ساراماگو میافتیم که یک شهر دچار کوری شدهاند و در حقیقت بیماری آنها یک نابینایی ذهنی و نگرشی است. در نمایش ولایی نیز شاهد همهگیری ویروسی بهنام کری در خانواده که بُعدِ کوچکتری از جامعه است، هستیم. نمایش «کر» بازگویی است از رد و بدلی دیالوگهای روزمره ما با هم بدون آنکه حتی شنیده شوند. ما بعد از مدتی عادت میکنیم به این کنار هم زندگی کردنها بدون دیدن یکدیگر، به حرف زدنها بدون شنیدن صدای یکدیگر. ماحصل این نشنیدنها هم چیزی جز سردی در روابط و شکلگیری فاصلهها نیست. فریدون ولایی با بهکارگیری نمادهای مختلفی، چون صدای زوزه باد در سیر نمایش این حس را به ما منتقل میکند. بادی که بدون آنکه دیده شود میوزد و در پس این وزیدن تمام گفتگوهای میان ما و عزیزانِ زندگیمان که شکل گرفته، اما شنیده نشده است را با خود میبرد. عمر آدمی همچو باد میگذرد، زمانی به خود میآییم که بادِ جاری در لحظه لحظه زندگیمان تمام خاطرات و انسانهای با ارزش عمرمان را با خود همسفر کرده و تازه آن زمان است که از این خواب طولانی و کری بیدار میشویم. فریدون ولایی در این نمایشنامه به ما انسانهای ماشینی یادآوری میکند که این کری مادرزادی نیست، اتفاقاًً هرآنچه که بخواهیم را خیلی خوب میبینیم و میشنویم. ممکن است درعین توجه و دیدنِ تمامِ اتفاقات با ارزش و بیارزش محیط ِاجتماع در خانواده خود نسبت به عمیقترین مشکلات و احساسات هم بیتوجه باشیم. او میگوید انسان مدرنیسم دچار کری و کوری خودخواسته شده است. چرا ما برای شنیدن و همدردی نسبت به گرفتاریهای یکدیگر مقاومت و انتخاب میکنیم کر باشیم؟
فریدون ولایی نقشِ پررنگ فضای مجازی در عدم اجتماع پذیری، فردگرایی و از دست دادن حس همدردی و به عبارتی مبدل شدن انسان به روبات را بیان میکند و به نوعی فضای مجازی را به میز محاکمه میکشاند. ماهیت انسانی به گونهای است که نیاز به محبت کردن، محبت دیدن و توجه در سرشتش گنجانده شده است، ولی در فضای تصنعی دنیای مجازی تمام این موارد بهصورت غیرواقعی ابراز میشود که چیزی جز گول خوردن و باز ماندن از زندگی و عدم ابراز وجود در دنیای واقعی را در برندارد. این اتفاق باعث شده است در گذشته و آینده سیر کنیم و حال را از دست بدهیم. انسانی که دارای روح و احساسات و عواطف است در مواجهه با یک فضای تصنعی نمیتواند با محیط همخوان شود و در نتیجه متحمل آسیبهای روحی و اجتماعی میشود. این انسانِ بیروح زل میزند، اما نمیبیند، صحبت میکند، اما انگار بادی در گوشش در جریان است که مانع شنیدن میشود، حال نه بریدنِ گوشی که نمیشنود جایز است نه داد زدن در آن، تنها باید پردهای که دنیای بیرحم و ماشینی بر چشم و گوش افکنده است را فرو افکند و واقعیتها را آنگونه که هست دید و شنید. نمایش «کر» از ۸ دی ماه اجرای عموم خود را آغاز کرده است و تا ۷ بهمن ماه در سالن سایه تئاتر شهر هر روز ساعت ۱۷:۳۰ روی صحنه میرود.