کد خبر: 1188791
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۰
می‌گویند خلبان‌ها از همان کودکی‌شان نگاه به آسمان دارند. از همان کودکی هرگاه هواپیمایی از فراز آسمان رد می‌شود را دنبال می‌کنند و در دلشان آرزویی دور و دراز برق می‌زند که یعنی ما هم می‌توانیم روزی سوار یکی از همین هواپیما‌ها شویم و به ما خلبان بگویند.
آرمان شریف

جوان آنلاین - می‌گویند خلبان‌ها از همان کودکی‌شان نگاه به آسمان دارند. از همان کودکی هرگاه هواپیمایی از فراز آسمان رد می‌شود را دنبال می‌کنند و در دلشان آرزویی دور و دراز برق می‌زند که یعنی ما هم می‌توانیم روزی سوار یکی از همین هواپیما‌ها شویم و به ما خلبان بگویند.

دوران کودکی زنده‌یاد محمود ضرابی نیز با همین رویا‌ها گذشت. عشق به پرواز و خلبانی از همان کودکی در وجودش بود و وقتی در کوچه پس کوچه‌های کرمان، هواپیمایی را در آسمان می‌دید با خودش می‌گفت: «واقعا روزی می‌رسد که من کنار این هواپیما‌ها بایستم و عکس بیندازم؟» و خاطره آن روز‌ها را اینگونه بازگو می‌کند: «یعنی تا این حد برایم رویا بودم، این که مسافرش باشم که غیر قابل تصور بود و این که روزی خودم به عنوان خلبان پشت فرمانش بنشینم اصلا برایم غیر ممکن بود، ولی این موضوع در ضمیر ناخود آگاهم بود که اگر انسان اشرف مخلوقات است پس همه چیز برایش ممکن است.»

محمود ضرابی خیلی زود به آرزویش می‌رسد و در دهه ۴۰ خلبان جنگنده اف ۴ می‌شود. او زیرنظر ماهرترین خلبان‌ها دوره‌های آموزشی را می‌گذراند و به خاطر علاقه و استعدادی که از خود نشان می‌دهد، به عنوان یکی از بهترین خلبانان ایرانی در آن مقطع شناخته می‌شود. محمود ضرابی خیلی زود به آرزویش می‌رسد و در دهه ۴۰ خلبان جنگنده اف ۴ می‌شود. او زیرنظر ماهرترین خلبان‌ها دوره‌های آموزشی را می‌گذراند و به خاطر علاقه و استعدادی که از خود نشان می‌دهد، به عنوان یکی از بهترین خلبانان ایرانی در آن مقطع شناخته می‌شود.

رودررو با دشمن

خلبانی با جنگنده تا قبل از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برای ضرابی معنا و مفهوم دیگری داشت و پس از تهاجم ارتش بعث، خلبان‌های نیروی هوایی باید در شکل دیگری مهارت و شجاعت خودشان را محک می‌زدند. در بحرانی‌ترین شرایط کشور آن‌ها باید کاری می‌کردند و ضرب شست محکمی به دشمن متجاوز نشان می‌دادند.

محمود ضرابی حسش را زمانی که دشمن بعثی به خاک کشور تجاوز کرد را اینچنین بیان می‌کند: «هنگامی که اولین بمب در پالایشگاه بوشهر به زمین خورد، من حس بوکسوری را داشتم که در رینگ کتف هایش را بسته‌اند و یک نفر در حال کتک زدن او است، در آن لحظه به عنوان یک خلبان هواپیمای شکاری دلم می‌خواست تا زمین دهن باز کند و مرا ببلعد، اگر قرار باشد کاری از دستم برنیاید.»

برای آن‌ها که به عشق وطن و برای امنیت مردم ایران، مراحل خلبانی را گذرانده بودند، حمله به کشور، گناهی نابخشودنی به شمار می‌آمد. آن‌ها نمی‌توانستند دست روی دست بگذارند و کاری انجام دهند. به خاطر همین عرق و میهن‌پرستی بود که در چند ساعت عملیات بزرگ «کمان ۹۹» را با ۱۴۰ فروند هواپیما انجام بدهند اولین ضربه کاری به دشمن خیلی زود وارد کنند.

بهترین لحظات زندگی

زنده‌یاد ضرابی بدون هیچ گونه اغراق و بزرگ‌نمایی بهترین و سالم‌ترین لحظات زندگی‌اش را زمانی می‌دانست که در کابین هواپیمای شکاری آماده بود با هر کسی که جلو بیاید مردانه بجنگد.

سوار هواپیمای جنگی شدن و در خاک دشمن به پرواز درآمدن به این سادگی‌ها نیست. از لحظه پرواز، هرلحظه امکان زدن هواپیما و شهادت وجود دارد و خلبان‌ها هنگام پرواز فشار بسیاری زیادی را تحمل می‌کردند.

محمود ضرابی در خاطره‌ای تعریف می‌کرد که بسیاری از خلبان‌ها در زمان جنگ می‌گفتند وقتی وارد خاک عراق می‌شوند، دهن‌شان تلخ می‌شود و وقتی که ضرابی این موضوعی را از پزشکی پرسیده بود، به او گفته بودند وقتی آدرنالین خون شما بالا می‌رود، یک سری فعل و انفعالات در بدن رخ می‌دهد که در واقع می‌خواهد به شما هشدار بدهد که در منطقه غریبه هستید.

خون ایرانی در رگ‌های خلبان‌ها

در زمان جنگ، جمله‌ای از شهید حسین خلعتبری همواره در ذهن خلبان ضرابی حک شده بود: «ظلم است که تا پای کثیف این بعثیان روی خاک است، ما سر بر سجده بگذاریم.» ضرابی و دیگر خلبان‌های نیروی هوایی باور داشتند که اگر ایران نباشد، بودن آن‌ها هم هیچ ثمری نخواهد داشت.

مرحوم ضرابی می‌گفت: «کسی که بخواهد در هواپیما بجنگد باید حتما خون ایرانی در رگ‌هایش باشد؛ این دیگر وارداتی نیست.» محمود ضرابی دوست و رفیق خلبان‌های شجاعی مثل عباس دوران و علیرضا یاسینی بود. رشادت‌های غفور جدی را در عملیات‌ها دیده بود و می‌دانست این جان‌های پاک، چه فداکاری‌هایی برای کشورشان انجام دادند.

با این حال ضرابی از نقش دیگر نیرو‌ها در دفاع مقدس غافل نبود و می‌گفت: «هر سرباز و رزمنده‌ای که در شروع جنگ تحمیلی آمد و به قصد جهادگری و حفظ تمامیت ارضی نظام در زمین، هوا و دریا جنگید، جهادگر در راه خداست. کاپیتان حشمت رضایی تاکید می‌کرد «هیچ‌گاه بین نیرو‌های هوایی، زمینی، دریایی و... تفکیک قائل نشو. همه کسانی که به‌قصد جهاد در راه خدا به پوتین‌شان گره می‌زنند، جهادگر در راه خداوندند. این افراد با خلوص نیت وارد جبهه‌ها شدند و هدف‌شان جلوگیری از تجاوز دشمن به خاک میهن‌مان بوده است.»

ضرابی پس از پایان دفاع مقدس نیز همچنان فعال بود و با راه اندازی کانون خلبانان ایران، به عنوان دبیر این کانون، تلاش‌های بسیاری در ثبت خاطرات خلبانان جنگ و انتقال تجربیات آنان به نسل جدید انجام داد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار