کد خبر: 1222404
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
اهمیت کتاب در تربیت کودک  در گفت‌وگوی «جوان» با مؤسس و مدیر عموکتابی به مناسبت «روز جهانی کتاب کودک»
در دوران کودکی‌ام در بافت کرمان، کتابفروشی زیادی وجود نداشت و دسترسی به کتاب آسان نبود. چون محرومیت از کمبود امکانات و نبود دسترسی کافی به کتاب و کتابفروشی را درک کرده‌بودم، تصمیم گرفتم که فروش کتاب از روش مجازی را آغاز کنم تا هر کسی در هر نقطه‌ای از کشور که قصد «انتخاب» و «خرید» کتاب مناسب سن و سلیقه خود را دارد به آن دسترسی پیدا کند.
مهسا گربندی
جوان آنلاین: کتاب، یار مهربان و دوست همیشگی است و این امکان را فراهم می‌کند که به دنیا جور دیگری نگاه شود. گاه می‌توان با خواندن خط به خط صفحه‌ای از کتاب، بال درآورد و اوج گرفت و گاه می‌توان فکر و قلب را با کمک آن تازه کرد. البته این‌ها در شرایطی اتفاق می‌افتد که کتاب‌های درست و مناسبی انتخاب شود. به همین دلیل، «انتخاب کتاب» اهمیت بسیار زیادی دارد، موضوعی که مورد توجه مدیر یک استارتاپ فرهنگی قرار گرفته است؛ او با راه‌اندازی سایت و صفحات مجازی «عموکتابی» در شبکه‌های اجتماعی تمام تلاشش را کرده تا با مشاوره رایگان و معرفی کتاب‌های مناسب برای رده‌های سنی مختلف، در زمینه تعلیم و تربیت کودکان نقش‌آفرینی کند. به همین دلیل است که پدران و مادران زیادی هر چند وقت یکبار پیام‌های مثبتی را برایش می‌فرستند و می‌گویند که با گرفتن کتاب مناسب برای کودک خود، مشکلاتی، چون پرخاشگری، خجالتی بودن و ترس او برطرف شده‌است. «جوان» به مناسبت «روز جهانی کتاب کودک» به سراغ سامان رجایی، مؤسس و مدیر این استارتاپ رفته‌است. او ۳۰ ساله است و مدارک تحصیلی مدیریت کسب و کار و همچنین روانشناسی را دارد و معتقد است که اگر کتاب مناسب در اختیار کودکان قرار بگیرد و والدین برای علاقه‌مند شدن کودکشان به کتابخوانی وقت و انرژی صرف کنند، بی‌شک از این گنجینه باارزش بهترین بهره را می‌برند. در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید. 
 
این روز‌ها بازی با تلفن همراه و رایانه برای کودکان جذابیت بیشتری نسبت به سرگرم شدن با کتابخوانی دارد. چه شد که تصمیم گرفتید در زمینه کتاب و کتابخوانی کودکان کار کنید؟ 
در دوران کودکی‌ام در بافت کرمان، کتابفروشی زیادی وجود نداشت و دسترسی به کتاب آسان نبود. چون محرومیت از کمبود امکانات و نبود دسترسی کافی به کتاب و کتابفروشی را درک کرده‌بودم، تصمیم گرفتم که فروش کتاب از روش مجازی را آغاز کنم تا هر کسی در هر نقطه‌ای از کشور که قصد «انتخاب» و «خرید» کتاب مناسب سن و سلیقه خود را دارد به آن دسترسی پیدا کند. به همین دلیل دی ماه سال ۹۸ سایت عمو کتابی شروع به کار کرد و حدود شش ماه در حوزه کتاب بزرگسال کار کرد. این سایت که در حد آزمون و خطا بود، من را اقناع نمی‌کرد و احساس می‌کردم آن‌طور که باید تأثیرگذار نبوده‌ام. از آنجایی که حدود پنج سال تجربه کار تربیتی در حوزه کودک و نوجوان را داشتم، تصمیم گرفتم این سایت را به سمت فضای کتاب کودک ببرم، یعنی همان چیزی که در کودکی خودم نبود و نیاز جامعه امروزمان هم بود، چراکه نگاه تربیتی پشتش بود و از این طریق می‌شد به رشد و شکوفایی آن‌ها کمک کرد. از طرفی والدین زیادی را می‌شناختم که نمی‌دانستند و نمی‌توانستند کتاب مناسب برای کودک خود را تهیه کنند. از این‌رو سال ۱۳۹۹ وارد فضای مشاوره و فروش کتاب کودک شدم. باید اعتراف کنم نگران بودم که از این طرح استقبال خوبی نشود و حتی شکست بخورم، اما برای خودم هم عجیب بود که با آغاز کار و فعالیت یکماهه عموکتابی، استقبال بسیار خوبی از این طرح شد و آمار فروش کتاب‌های کودک از شش ماه قبلش که در حوزه کتاب بزرگسالان کار می‌کردیم بیشتر شد. این باعث شد تا انگیزه بگیرم و در این مسیر بمانم و برایش بیشتر از قبل تلاش کنم. در این مدت فراز و نشیب‌های زیادی وجود داشت، اما من و همکارانم تلاش‌مان را بیشتر کردیم و رفته‌فته با کتاب‌های بیشتری آشنا شدیم و کار را گسترش دادیم. 
 
انتخاب کتاب‌ها چطور انجام می‌شود و بر چه اساسی آن را به مخاطبان معرفی می‌کنید؟
هر چه گذشت با نیاز‌های مخاطبانمان بیشتر از قبل آشنا شدیم. از همان ابتدا تاکنون تلاشمان بر این بود که با نیاز مخاطب پیش برویم و بهترین کتاب‌های موجود در بازار را برای حل مشکلی که به ما رجوع می‌کند، تهیه و معرفی کنیم. اینطور نیست که کتاب‌ها را براساس سلیقه خودمان یا از ناشران خاص انتخاب کنیم. مثلاً چند نفر از مخاطبان عموکتابی می‌گفتند که کودکشان اعتماد به نفس پایینی دارد و ما براساس این نیاز کتاب‌ها را بررسی می‌کردیم و بهترینش را به او پیشنهاد می‌کردیم. در واقع سال اول فعالیتمان طبق نیازسنجی مخاطبان پیش رفت تا به والدین القا کنیم که با کتاب می‌توانند روی تربیت فرزندشان کار کنند و اینکه بسیاری از مفاهیم و رفتار‌های مناسب را از طریق داستان می‌توانند به کودک خود منتقل کنند و حتی با استفاده از کتاب‌های مناسب می‌توانند روی هوش هیجانی و هوش کلامی او اثرگذار باشند. گاهی برخی از مشتریان که پیش‌تر کتابی را از ما گرفته بودند چند وقت بعد پیام می‌دادند و می‌گفتند مشکل پیشین کودکشان حل‌شده و حالا برای موضوع دیگری کتاب می‌خواهند. این یعنی برای مخاطبان جا افتاده بود که می‌توانند از کتاب به عنوان ابزار تربیتی استفاده کنند. این پیام‌ها برایم خوشایند بوده و هست، چراکه اصلاً هدف من همین بود که والدین درک کنند که «کتاب» برای روح و تربیت کودک مناسب و مؤثر است. 
 
سایت‌های دیگری هم در زمینه فروش کتاب فعالیت می‌کنند و برخی از آن‌ها هم روی فروش کتاب کودک متمرکز هستند. پس ویژگی منحصر به فرد عموکتابی چیست؟
عموکتابی با این رویکرد که ذهنیت را به فضای کتاب کودک تغییر دهد، شروع به کار کرد. قصدمان این بوده و هست که به جای معرفی کتاب با محتوا‌های سبک و تصویرگری ضعیف، کتاب‌های قوی و تأثیرگذار را به مخاطبان معرفی کنیم. در چند سال گذشته کتاب کودک حاشیه بود و کمتر کسی بدان به عنوان ابزار تربیتی نگاه می‌کرد. ما می‌خواهیم کتاب را به گونه‌ای معرفی کنیم که آن را به عنوان یک ابزار تربیتی بشناسند و افراد باور کنند با کمک کتاب‌های باکیفیت که تعدادشان هم کم نیست می‌توانند بخشی از مشکلات را حل کنند. 
در سایت عموکتابی، کتاب‌ها براساس گروه سنی و موضوعاتی که می‌تواند به کودک کمک کند، دسته‌بندی شده‌است، علاوه بر آن مشاوره رایگان برای افراد انجام می‌شود تا بهترین کتاب را انتخاب کنند. حتی مخاطب می‌تواند کتابی را که در سایت به او معرفی می‌شود، به صورت آنلاین ورق بزند و صوت یا فیلمی از معرفی آن را گوش کند و ببیند. در این شرایط او بهترین انتخاب را خواهد داشت و بهترین تأثیر را از کتاب انتخابی خود می‌گیرد. شاید این‌ها هم یکی دیگر از ویژگی کار ما باشد، چراکه چنین کاری را مثلاً خود وزارت فرهنگ و ارشاد یا حتی ناشران کتاب هم انجام نمی‌دهند؛ مثلاً جایی را ندارند که مخاطب در آن تعیین کند مثلاً کودک پنج ساله با مشکل اعتماد به نفس دارد و کتاب مرتبط با آن به او معرفی شود. 
از طرفی یکی دیگر از مشکلات موجود در حوزه کتاب کودک به نظر من در دسترس نبودن آن در همه شهرهاست. گاهی برخی از مخاطبان به ما می‌گویند که کتاب‌های معرفی‌شده از سمت ما را در کتابفروشی‌های شهرشان پیدا نمی‌کنند. 
 
امروز به عنوان روز جهانی کتاب کودک نامگذاری شده است، روزی که به همه جهان، اهمیت کتابخوانی کودکان را یادآوری می‌کند و به روش‌های مختلف به کودکان و نوجوانان الهام می‌بخشد تا بیشتر کتاب بخوانند. به نظر شما چرا کتاب کودک اهمیت دارد؟ و اینکه تفاوت کتاب با فیلم‌ها و کارتون‌های آموزنده کودکانه چیست؟
بدون شک انیمیشن و کارتون‌های آموزنده هم تأثیر خوبی دارد، اما به این نکته توجه کنید که کودک با دیدن، ورق زدن و خواندن کتاب به فکر واداشته می‌شود و ارتباط کتاب و کودک بدون واسطه است، هنگام خواندن کتاب، کودک شرایط را مدیریت می‌کند، صفحات را به جلو یا عقب می‌برد، داستان‌سرایی می‌کند، شخصیت‌های داستان را آنطور که می‌خواهد در ذهن تجسم می‌کند و بار‌ها و بار‌ها داستان را آنطور که دلش می‌خواهد تعریف می‌کند، اما در کارتون و فیلم‌ها، راوی داستان شخص دیگری است و کودک با واسطه با داستان‌های مختلف آشنا می‌شود و کمتر فکر می‌کند. در واقع «تخیل» و «تفکر» کودک با کتاب فعال می‌شود. همچنین «کتاب» نقش مهمی در هوش کلامی، هوش هیجانی و به طور کلی مهارت گفتاری کودک دارد. 
 
از چه سنی می‌توان کودک را به کتاب خواندن دعوت کرد؟
از دوران جنینی و زمانی که کودک در شکم مادرش است می‌توان برای او کتاب خواند. بعد از آن می‌توان از دو ماهگی کتاب‌های پارچه‌ای که تصاویر سیاه و سفید دارد در اختیار کودک قرار داد تا قدرت بینایی‌اش تقویت شود. به مرور زمان و وقتی کتاب‌های مختلفی برای کودک تهیه و برایش کتاب خوانده شود، بدان علاقه‌مند خواهد شد. نباید توقع داشته باشیم که اگر یک یا چند بار برای فرزندمان کتاب خریدیم از همان موقع به کتاب و کتابخوانی علاقه‌مند شود. همچنین باید دقت کنیم که کتاب مناسب با سن او تهیه شود. مثلاً ممکن است کتابی با متن‌های طولانی حوصله برخی از کودکان را سر ببرد و آن نتیجه‌ای که والدین انتظارش را دارند، نگیرند. از طرفی وقتی مادر یا پدر زمان کافی برای خواندن کتاب صرف نکنند، احتمالاً فرزندشان تمایلی به کتاب نشان نمی‌دهد. گاهی والدین به کتاب اینگونه نگاه می‌کنند که آن را به فرزندشان بدهند تا سرگرم شود و خودشان هم سراغ کارهایشان می‌روند، در صورتی که «کتاب» یک ابزار تربیتی است تا ما بتوانیم با کمک آن، ارتباط مؤثری با فرزندمان برقرار کنیم و با او گفتگو داشته باشیم. 
گفتن این نکته هم حائز اهمیت است که خواندن کتاب از هر سنی می‌تواند آغاز شود. ما مخاطبی داشتیم که بچه‌اش از ۹ سالگی علاقه‌مند به کتاب شد. حتی امکان دارد کسی از یک سالگی برای فرزندش وقت بگذارد، اما او در نوجوانی به کتاب علاقه‌مند شود. مهم‌ترین کاری که باید انجام دهیم، این است که کتاب درست را متناسب با سن و علاقه فرزندمان در اختیارش قرار دهیم و در هر بخش از زندگی او تدابیر جدیدی ایجاد کنیم. 
 
نقش آموزش و پرورش و مدارس در کتابخوانی کودکان و نوجوانان چقدر است؟ 
چند وقت پیش بود که یکی از دوستانم گفت مسئول پرورشی یک مدرسه شده‌است و پرسید چه کار کند که بچه‌ها با کتاب ارتباط بگیرند، من به او گفتم مهم‌ترین کار این است که «کتاب خوب» به مدرسه ببرد، آن وقت می‌بیند که بچه‌ها خودشان کتابخوان می‌شوند. یادم است که نمایشگاه کتاب را در مدرسه‌ای برگزار کردیم و چند دانش‌آموز کتاب‌ها را با ذوق و علاقه‌شان بغل می‌کردند. کتاب‌های باکیفیت آن‌ها را سرذوق آورده‌بود. به نظر من اصلاً نیازی نیست کار عجیب و خارق‌العاده‌ای در این حوزه انجام شود. تجربه نشان داده اگر کتاب خوب و متناسب با سن و علاقه کودک در اختیارش قرار داده شود، او خود به خود جذب کتاب می‌شود. مثلاً یک کودک نجوم دوست دارد و یک کودک فوتبال و اگر کتاب مرتبط با علاقه‌اش دم دستش باشد، آن را حتماً می‌خواند. بنابراین توجه به همین نکته می‌تواند دانش‌آموزان را به سمت کتابخوانی سوق بدهد و آن وقت می‌بینیم که حتی آن‌ها در مدرسه در مورد کتاب‌ها حرف می‌زنند و همین مسئله روی مهارت‌های ارتباطی آن‌ها اثرگذار می‌شود. 
 
پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
پیشنهاد من برگزاری زنگ کتابخوانی در مدارس است. همچنین برگزاری نمایشگاه کتاب و ایجاد کتابخانه‌های مجهز که به‌روزرسانی شود هم تأثیرگذار خواهد بود. به نظر من افرادی که دغدغه کتابخوانی بچه‌ها را دارند باید مسئول کتابخانه مدارس باشند تا کار‌های خلاقانه‌ای انجام دهند. امیدوارم توجه بیشتری به این موضوع در مدارس شود، عمو کتابی هم در صورت لزوم می‌تواند در این مسیر به مدارس کمک کند تا دانش‌آموزان بهترین و باکیفیت‌ترین کتاب‌ها در دسترسشان قرار گیرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار