سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: فیلمساز که خود نویسنده اثرش بوده، نتوانسته چفت و بست منطقی و ایضاً روایی دراماتیک ایجاد کند، به طوری که موضوع اصلی و هسته مرکزی داستان همان اوایل فیلم، یعنی دقیقه پنجم تا دهم لو میرود و بعد از آن هر اتفاقی که رخ میدهد، نمیتواند چرخه اصلی درام را راه بیندازد، بنابراین ما با فیلمی مواجهیم که ایدهاش نمیتواند تبدیل به یک بحران شود.
با اینکه اصغر نعیمی دو فیلمنامه مهم برای فیلمهای مستانه و زندگی خصوصی نوشته و در آنجا ایده به درستی به موقعیت بحرانی تبدیل شده، هایلایت میتوانست در راستای یک فیلمنامه اخلاقگرا شکل بگیرد، اما به شدت ضداخلاق است و این ضداخلاق بودن انگار برای فیلمساز یک نوع فضیلت محسوب میشود، چراکه او سعی دارد دایره این ولنگاری را گسترده کند، آن هم با بیمنطقترین حالت ممکن که اگر کوروش و نسرین به لیلی و سعید خیانت کردهاند حالا چه خوب است این وسط تلافی صورت گیرد تا سعید و لیلی با همدستی هم از حق خود دفاع کنند، یعنی سعید و لیلی برای تلافی کردن وارد رابطه شوند!
این ضداخلاقیترین صورت مسئلهای است که تبدیل به یک بحران دیگر میشود، به طوری که فیلمساز میگوید جواب خیانت حتماً خیانت است. این را هم اضافه کنید زمانی که لیلی وارد خانه سعید میشود، کوروش در کماست، یعنی زنده است پس لیلی یک زن شوهردار است. همچنین نسرین نامزد سعید هم در کماست، اما در همان سکانس سعید طوری با لیلی حرف میزند که انگار قرار است با او ازدواج کند. این ترویج بیاخلاقی در رابطه زناشویی هیچ ربطی به انتقام گرفتن ندارد، اگر هم کوروش و نسرین به همسران خود خیانت کردهاند که البته پرداخت منطقی و روشنی به این قضیه در فیلم دیده نمیشود، جوابش آن چیزی نیست که در فیلم میبینیم. هرچند که سعید و لیلی هیچگاه وارد رابطهای نمیشوند، اما مطرح کردن آن در فیلم به شدت زننده و توهینآمیز است. دو انسان در کما بهسر میبرند، اما سعید برای نامزدش و لیلی برای شوهرش غمگین و آشفته نیستند. آنها تنها از روی یک تبلت به حقیقتی پی میبرند که باید ثابت شود، اما فیلمساز تصمیم دارد همه چیز در سطحیترین حالت ممکن قرار گیرد. بعد از آنکه نسرین به هوش میآید، سعید همچنان سعی بر انتقامجویی و خیانت دارد و اینجا لیلی است که او را از این کار منصرف میکند. از سوی دیگر زمانی که پدر، نسرین را نسبت به خیانتی که انجام داده بازخواست میکند، او میگوید سعید درگیر کارش بود و فکر کردم برای من کم میگذارد. خب اگر چنین فکری میکرده، چرا نامزدیاش را با سعید به هم نزده است؟
هایلایت به شدت مشکلات بزرگ فیلمنامهای دارد که تبدیل به حفره شدهاند، مثل همان یک نفری که در تصادف میمیرد و ما نمیدانیم چرا؛ اینکه بودن برادر کوروش و خواهر لیلی چه فایدهای برای فیلم دارد، دلیل رفتن کوروش و نسرین به شمال چه بوده و کوروش در زندگی چه چیزی کم داشته که به لیلی خیانت کرده است، بیپاسخ میماند. بازیها همگی تخت و بیکیفیت هستند، طوری که انگار هیچ کدام از بازیگران قادر به دیالوگگویی نیستند و نتوانستهاند شرایط نقش را بپذیرند. فیلم به دلیل عدم کشش در فیلمنامه با تدوین هم نتوانسته ریتم مورد نظر را به دست بیاورد.