سرویس حوادث جوان آنلاین: سال گذشته مردی با مراجعه به اداره پلیس از راننده یک خودروی پراید به اتهام زورگیری و سرقت شکایت کرد و گفت: «قصد داشتم به یکی از شهرهای شمالی بروم. برای انجام سفر از خودروهای خطی یا اتوبوس استفاده نکردم، چون کارم اداری بود و خیلی وقت نداشتم. این شد که در جاده فیروزکوه منتظر ماشین بودم تا اینکه یک خودروی سواری پراید توقف کرد. اعتماد کردم و سوار شدم، اما بعد از طی مسافتی راننده تغییر مسیر داد. به او اعتراض کردم، اما راننده ناگهان در لاین خاکی جاده ایستاد و با تهدید چاقو از من خواست همه لوازمی که همراه دارم را به او بدهم. خیلی ترسیده بودم و میدانستم در این جاده کسی نمیتواند کمکم کند این شد که از ترس جانم پول نقد و تلفن همراهم را تحویلش دادم و او از ماشین مرا بیرون پرتاب کرد سپس گریخت. از آن راننده شکایت دارم.»
با طرح این شکایت، تحقیقات برای دستگیری راننده سارق آغاز شد تا اینکه در ردیابی تلفن همراه شاکی مأموران دریافتند تلفن همراه بعد از چند روزی که خاموش بودهاست حالا در اختیار زن سالخوردهای است که از آن استفاده میکند. مأموران آن زن را بازداشت کردند، اما در تحقیق از او مشخص شد وی مادر راننده سارق است. زن سالخورده به مأموران گفت: «بعد از فوت شوهرم با پسرم به نام شهروز زندگی میکردم. روزی شهروز یک تلفن همراه به عنوان کادوی روز مادر به من هدیه داد. نمیدانستم گوشی سرقتی است و از این ماجرا بیاطلاع هستم.»
بعد از این توضیحات، شهروز بازداشت شد. او ابتدا مدعی شد گوشی را از مرد ناشناسی خریداری کردهاست، اما در مواجهه حضوری با شاکی سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: «بعد از فوت پدرم نگهداری از مادر پیرم بر عهده من بود. چون شغل مناسب و درآمد خوبی نداشتم مجبور بودم مسافرکشی کنم، اما در شهر رقابت زیاد بود و نمیتوانستم درآمد خوبی داشته باشم به همین خاطر تصمیم گرفتم به جاده بزنم.»
متهم ادامه داد: «مادرم پیر بود و وقتی از خانه بیرون میرفت لازم بود یک تلفن همراه داشته باشد تا در مواقع ضروری با هم تماس داشتهباشیم، اما برای خرید آن پول کافی نداشتم. این شد که به فکر سرقت افتادم. روز حادثه وقتی شاکی را سوار کردم با دیدن تلفن همراهش وسوسه شدم و بعد از سرقت گوشی آنرا به مادرم هدیه دادم.»
با ثبت این اظهارات، پرونده بعد از کامل شدند تحقیقات در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت. در آن جلسه شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و درخواست اشد مجازات کرد.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول جرمش گفت: «باور کنید هیچ سابقه کیفری ندارم و این بار هم وسوسه شدم و اشتباه کردم. فکر نمیکردم دستگیر شوم. من میخواستم برای مادرم کاری انجام دهم، اما با این ماجرا حالا او هم به شدت ناراحت است و نمیدانم چطور جبران کنم. از شاکی درخواست گذشت دارم.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.