عدهای امروز با دیدن این دردها چاره بهبود وضع موجود را در عدم مشارکت میبینند، اما این راهحل نه تنها درد را درمان نمیکند بلکه آن را علیه مردم تشدید خواهد کرد. درد امروز از پنج ناحیه اصلی به پیکره جامعه تحمیل شده است.
اول) درد تحمیلی: نفیو معمار تحریمهای امریکای اوباما در کتابش مینویسد تحریمگذاری ابزار استراتژیک در دستگاه سیاست خارجی ماست. در آن به دنبال تحمیل درد بر کشور هدف هستیم تا استقامت مردم آن کشور شکسته شود؛ لذا امریکاییها بر دو پایه اصلی تبادل دلار و صادرات نفت تاکنون ۱۷۰۰ تحریم ظالمانه بر مردم تحمیل کردهاند. آنان به دنبال شکستن استقامت مردم هستند.
دوم) دردناکارآمدی: روشهای دولت در مقابل دو مسئله بزرگ پاسخگو نبود. اول مشکلات داخلی که احتیاج به مدیریت کارآمد و در میدان داشت و دوم تحریمها که تنها راهی که این دولت هشت سال بر آن اصرار کرد راه دیپلماسی سیاسی با چهار کشور غربی بود. آنچنان که رهبری در دیدار مهرماه سال ۹۹ با تیم اقتصادی دولت تصریح کردند که این مسیر مذاکره ناکارآمد است و باید روش دیگری اتخاذ شود.
سوم) اشتباهات خودیها و دلسوزان در برخی مقاطع و اتفاقات فرصت سوءاستفاده و تزریق ناامیدی بین مردم داد.
چهارم) تهاجم رسانهای: راه افتادن ایراناینترنشنال، ایندیپندنت فارسی، تقویت منوتو، بیبیسی، مرکز اعتدال سعودی و کانالهای تلگرامی امنیتی- رسانهای مانند آمدنیوز و... برای اینکه روی سه عنصر بالا سوار شوند و درد را به ضعف و ناامیدی تبدیل کنند. به قول آن استاد روانشناس دانشگاه، کسی که ممتد ایران اینترنشنال را میبیند دچار افسردگی میشود.
پنجم) داستان بیرانوند: رهبرانقلاب از دولت خواستند مثل تیم ملی باشد که «آنها در میدان تلاش کردند، دروازهبان با هوشمندی و فداکاری و سرعت عمل، کاری کرد که کارستان بود؛ این را مردم وقتی ببینند از شما، برایتان شعار میدهند؛ به نفعتان شعار میدهند؛ این باید احساس بشود.»، اما متأسفانه دولت به آن توجه نکرد. حتی در تعامل با مردم هم از پشت شیشه ماشین احوال مردم را نظرسنجی میکرد و این نقصان به آن تشدید درد و ناامیدی کمک میکرد.
در مقابل این ۵ عامل چه باید کرد؟
درد اگر تدبیر نشود، پیکره جامعه را ضعیف میکند. عدهای راه مواجهه با درد را مواجهه با صندوق رأی میبینند. البته که این کار تشدید درد است. مشارکت کم برای آنانی که میخواهند درد را بر جامعه تحمیل کنند، پیام آشکاری خواهد بود که تاکنون موفق شدهاند. پس بر تلاششان ادامه خواهند داد و تهدیدهای جدیدتری را بر مردم تحمیل خواهند کرد.
اول اینکه نمایش گسست یکپارچگی آوردهای برای مردم نخواهد داشت بلکه به آنها خسارتهای بزرگی خواهد زد. دوم مشارکت کم باعث میشود هر دولتی که سر کار بیاید ضعیف باشد. سودجویانی که از ناکارآمدی دولت منافعشان تأمین میشود روی رئیسجمهور ضعیف حساب ویژه باز خواهند کرد و این باز مردم را با زیان روبهرو میکند.
سوم اینکه صندوق، یک قرار مردمسالارانه است. تضعیف صندوق، تضعیف انتخاب خود است. امروز صحنه به گونهای است که به یک دلیل فرد احساس میکند گزینه مطلوبی پیشرویش ندارد. حتی اگر این باشد چرا با عدم مشارکت، فردایی را از بین برد که گزینه شما در صحنه خواهد بود؟! سال ۷۶ ش این حرف مطرح بود. سال ۹۲ ش این حرفها زده میشد. امسال هم برخی اینگونه میگویند. گذشته چراغ آینده است. نتیجه آن سالها نشان داد که جمهوری اسلامی چگونه بر رقابتیبودن انتخابات تأکید دارد.
از همه مهمتر صندوق رأی، دستاورد نسل اول انقلاب و خمینی کبیر بود برای مردمی که از زمان شهید مدرس و میرزاده عشقی، زیر چکمههای دیکتاتور رضاخان و انگلیس به دنبال استقلال بودند. دفاع از صندوق خودش یک پاسداشت میهنی و تاریخی است.