شاگرد نانوا که به اتهام قتل همکارش به قصاص محکوم شده از قضات دادگاه درخواست کمک کرد.
به گزارش جوان، ۲۹خردادسال۹۵، مأموران پلیس تهران از قتل مردی نانوا در جنوب شهر با خبر شدند. وقتی مأموران به محل حادثه رفتند با جسد کارگر نانوایی به نام شهاب روبهرو شدند که با ضربات چاقو کشته شده بود. عامل قتل که همکار مقتول به نام مرتضی بود نیز بعد از ارتکاب جرم خودزنی کرده و راهی بیمارستان شدهبود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مرتضی بعد از بهبود نسبی با اقرار به جرمش ماجرا را شرح داد و گفت: مقتول خودش درگیری را شروع کرد من هم به خاطر شدت عصبانیت مرتکب قتل شدم.
متهم در جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه یازدهم دادگاه گفت: «یکسال قبل از حادثه برای کار به تهران آمدم و در یک نانوایی مشغول کار شدم. خانوادهام در شهرستان بودند وصاحبکارم اجازه نمیداد به خانوادهام سر بزنم که این موضوع باعث ناراحتیام شده بود. شهاب هم در نانوایی کار میکرد. با او خصومتی نداشتم فقط بهانه جوییهای او مرا اذیت میکرد. چند بار با او صحبت کردم و گفتم به خاطر شرایطی که دارم نباید به من پیله کند، اما او اهمیتی نمیداد. آن شب بعد از ششماه خانوادهام تماس گرفتند و گفتند قرار است به خواستگاری دختری بروند و من هم باید در آن مراسم باشم. با صاحبکارم صحبت کردم و او قبول کرد به شهرستان بروم. همان موقع شهاب دوباره بحث راه انداخت و کار به درگیری کشید. میگفت پشت سر او حرف زدهام. سعی کردم او را قانع کنم که دچار سوءتفاهم شده، اما گوشش بدهکار نبود که یکباره از شدت عصبانیت دسته تی را برداشت به طرفم آمد. برای اینکه او را بترسانم چاقویی که همراه داشتم را بیرون آوردم که ناخواسته به سینه او برخورد کرد. در پایان هیئت قضایی متهم را به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوانعالی کشور فرستاده شد و از سوی شعبه۳۱ دیوانعالی کشور مهر تأیید خورد. با تأیید این حکم اولیایدم پیگیر اجرای حکم نشدند برای همین متهم با نوشتن نامهای درخواست تعیین تکلیفی کرد و متهم به میز محاکمه بازگشت. او گفت: «به خاطر عدم پیگیری حکم از سوی اولیای دم بلاتکلیفم و نمیتوانم برای زندگی ام تصمیم بگیرم. از این وضعیت خسته شدهام و از قضات دادگاه کمک میخواهم». در پایان هیئت قضایی بعد از اعلام ختم جلسه جهت صدور رأی وارد شور شد.