جوان آنلاین: اران در توئیتی نوشت: از حسینیه امام خمینی - ره- که بیرون آمدیم مبهوت بودم. به نظرم جای چیزی یا چیزهایی کم بود که نمیدانستم چیست. فقدانها به خصوص در امور غیرنظاممند کمتر به چشم میآیند ولی اگر یک قطعه پازل در میان قطعات چیده شده گم شود حتی طرح و ابعادش هم قابل پیشبینی است. حس میکردم در دیدار اقشار بانوان با رهبر انقلاب جای حرفی، نکتهای، زاویه دیدی کم بود. چون اهتمامم بر روایت بود و گرم ثبت جزئیات بودم این افکار را رها کردم تا بتوانم روایت دیدار را تکمیل کنم. حالا که دو روز گذشته، روایتم را نوشتهام و بعضی واکنشها و تحلیلهای دوستان را خواندهام با کیفیت بالاتری میتوانم «نیست»های دیدار را ببینم و برایتان بگویم.
اول اینکه مشخص کنم مشارٌالیه انتقاد من محتوای صحبتهای بانوان سخنگوست، نه بیانات رهبری و نه سازوکار دعوت از حاضران و سخنرانها. نه که بر آنها نقد و حاشیهای نباشد ولی میخواهم درباره حیطه محدودتری بنویسم. نکته دوم اینکه این کلمات را از زبان یک تحصیلکرده حوزوی و دانشگاهی که همیشه دغدغه «زنان» داشته و دارد بخوانید، نه کارشناس یا خودکارشناسپندار مسائل زنان. کسی که سعی کرده سالهایی از عمر و توانش را صرف فعالیت «برای» زنان کند نه «درباره» زنان.
با مقدمات فوق صحبتهای نمایندگان بانوان را بخواهم در یک کلام تحلیل کنم میگویم «تریبون قدرت» بود. تهرانزدگی، مرکزگرایی، تعمیم مسائل آن چند نفر به همه زنان و نادیده گرفتن اقشار مختلفی از زنان از سر و روی همه صحبتها میبارید. آلودگی هوای تهران و تعطیلی ناگهانی مدارس مسئله چند درصد از زنان ایران است؟ ایران هم نه، چند درصد از زنان تهران؟ چه تعداد از خانمهای تهرانی شاغل هستند، فرزند محصلی دارند و در این موقعیت به چالش میخورند؟ اینها چند درصد از زنان کل کشور را تشکیل میدهند؟ هوش مصنوعی زنانه مشکلات چند درصد از زنان را میکاهد؟ حرف دل زنان تولیدگر روستایی از زبان کدام سخنران شنیده شد؟ زنان سرپرست خانوار در دلشان به کدامیک از سخنرانیها مرحبا گفتند؟ دختران مجرد چه جایی داشتند در میان صحبتهایی که تماماً حرف از نقش مادرانه و همسرانه بود؟ اقوام، لهجهها، خردهفرهنگها چرا گم شدند در لابهلای آن همه کلمه؟ حتی زنان میانسال و سالمند هم به نظر نسبتی با موضوع سخنرانیها نداشتند.
حقیقت این است که این سالها صدای قشری از زنان بلندتر از بقیه شده. اسمش را میگذارم «پ. پ. ب» پزشک پنج بچهای مدلی است از زن امروزی تحصیلکرده و خانوادهدوست که پیشران زنان موفق است و زبان ناطق آنها. اینکه خانمهای پ. پ. ب از مسائل ۱۰ کیلومتری اطراف خود بگویند مطابق طبیعت انسانی است، اما قرار نیست شخصیتهای الگو و پیشران طبیعی بمانند. طبیعی ماندن یعنی مسائل را فقط با چشم غیرمسلح دیدن، یعنی دنیا را تنها با اولویتهای خودت ارزیابی کنی و اهم و مهم کنی. طبیعی بودن دون شأن زنان پیشران است و تریبون مسئولیتی است و باری بر دوش. اگر قرار باشد تریبون نمایندگان زنان هنوز هم پژواک قدرت باشد پس چه تفاوتی با تریبونهای مردانه دارد؟ اختلاف طبقاتی زنان فرادست و فرودست یعنی تکرار چرخه قدرت و حذف آنها که دستشان از کلانشهرها کوتاه است. «تریبون قدرت» هر آنچه را در جغرافیایش نباشد با ندیدن و نگفتن لگدمال میکند، زن و مرد هم ندارد. از دید من که تا وقتی خودِ زنان، سرکوبگر زنانند عجالتاً آقایان تبرئه شدهاند و ظرفها را هم لازم نیست بشویند. خاکریز اول مبارزه با تکصدایی زنانِ پشت تریبون است و رساندن صدای مظلومانِ مضاعف.