جوان آنلاین: صدیق قطبی در کانال تلگرامی خود نوشت: در یک تلقّی، ما «باید» نماز بخوانیم چراکه وظیفه و تکلیف ماست و با ترک آن دچار عقوبت و مکافات میشویم. خداوند از اینکه در برابرش سجده نکنیم خشم میگیرد. نام این تلقّی را بگذاریم عبادت از سرِ تکلیف.
اما میتوان نماز و دیگر عبادات را نه ناشی از ترسِ عقوبت یا طمعِ پاداش، بلکه برآمده از روحیه و خواست سپاسگزاری دانست. شاکر بودن را دوست داریم و نماز و عبادت ما از روی شکر و قدردانی است. علیبنابیطالب گفته است: «مردمی خدا را به امید بخشش پرستیدند، این پرستش بازارگانان است، و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند و این عبادت بردگان است، و گروهی وی را برای سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است.» (نهجالبلاغه، حکمت ۲۳۷، ترجمه سیدجعفر شهیدی)
همچنین میتوان نماز و عبادات دینی را ناشی از فروتنی و خشوع دانست. هنگامی که دریابیم خضوع و کرنش در برابر عظمت و جلال خداوند جانپرور است. به گفته قرآن کسانی رستگارند که در نمازشان خاشعاند. نمازشان مشقِ خشوع و فروتنی و افتادگی است: «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» (مؤمنون، ٢). میگوید نماز گزاردن دشوار است مگر بر آنان که فروتنی در برابر حق را دوست میدارند. خشوع را آموختهاند: «إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ» (بقره، ۴۵)
از جهتی، نماز و دیگر عبادات دینی راهی برای یاد کردنند. برای «ذکر». نماز خواندن به منظور یاد کردن آن پاک مطلق: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» (طه، ۱۴). آخر با ذکر و یادکرد اوست که به دل خویش آرامش میبخشیم و از تشویش و تلاطم میرهیم: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد، ۲۸)؛ و یاد اوست که توانمان میبخشد تا رنجها و ناملایمات زندگی را تاب آوریم. از اینروست که ما را ترغیب میکند تا از نماز یاری بگیریم: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (بقره، ۴۵ و ۱۵۳). از سویی، یادکردن خدا به ما پاکی میبخشد. او پاک است و یاد کردنش پاکیبخش:
ذکر حق پاک است، چون پاکی رسید |رخت بربندد برون آید پلید |، چون درآید نام پاک اندر دهان | نه پلیدی ماند و نه اَنْدُهان (مثنوی، ۳: ۱۸۶ و ۱۸۸)
اگر غرض از نماز، یاد حق است، حضور قلب و حاضر داشتن دل ضروری است: «بشنو از اخبار آن صَدرالصُّدُور: لا صَلاةَ تَمَّ اِلّا بِالحضور» (مثنوی، ۱: ۳۸۵)
بایزید بسطامی در باب «ذکر کثیر» که توصیه قرآن است میگوید: «ذکر کثیر نه به عدد است بلکه به حضور بیغفلت است.» (تذکرة الاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۱۹۲)
از جهتی، نماز و دیگر عبادات دینی راهی برای دیدارند. شیوهای برای تقویت حسّ دینی و روزن گشودن به جهانی بزرگترند. فرد نمازگزار با توسّل به نماز و دیگر عبادات دینی میکوشد پنجرهای رو به روشنی و تعالی بگشاید. در دیوار جهان رخنه کند و روبه آن وسعت دلخواه، پنجرهای بسازد. مولانا میگوید نماز و روزه، کوفتن بر در حقاند به امید گشایشی. فرد نمازگزار، پیوسته و امیدوار، بر درِ حق میکوبد:
«گفت پیغمبر: رکوع است و سجود | بر در حق کوفتن حلقهی وجود | حلقه آن در هر آنکاو میزند | بهر او دولت سری بیرون کند» (مثنوی، ۵: ۲۰۴۸_۲۰۴۹)
میگوید نماز را دوست دارم چرا که «التفات» را دوست دارم. میخواهم روزنی به سوی او بگشایم تا «نامه و باران و نور» به خانهام راه یابد. نماز و عبادت من به منظور روزنهگشایی است؛ و اساساً دینداری چیزی نیست جز روزنه گشودن:
«خوی دارم در نماز این التفات | معنی قُرَّةُ عَینی فیالصلاة | روزن جانم گشادهست از صفا | میرسد بیواسطه نامه خدا | نامه و باران و نور از روزنم | میفتد در خانهام از معدنم | دوزخ است آن خانه کآن بیروزن است | اصلِ دین،ای بنده، روزن کردن است» (مثنوی، ۳: ۲۴۰۳_۲۴۰۷)
این در کوفتن، روزنهکردن و التفات، به شوقِ دیدار است. رکوع و سجود را دوست دارد چراکه دیدار را دوست دارد. عبادات دینی فرصت و مجالی برای دیدارند. برای پیوستن به خدا: «بانگ شعیب و نالهاش وان اشک همچون ژالهاش |، چون شد ز حد، از آسمان آمد سحرگاهش ندا: | گر مجرمی بخشیدمت، وز جرم آمرزیدمت | فردوس خواهی دادمت، خامُش، رها کن این دعا | گفتا: نه این خواهم نه آن، دیدار حق خواهم عیان | گر هفت بحر آتش شود من در رَوَم بهر لقا» (مولانا، غزل۱۴)
پرسیدند از نماز. گفت: «پیوستن است و پیوستن نباشد مگر پس از گسستن.» (تذکرة الاولیاء، ذکر بایزید بسطامی، ص۱۹۸) و سعدی میگفت روشنی جهان ما از دیدار است. از دیدار دوست: «جهانْ روشن به ماه و آفتاب است | جهان ما به دیدار تو روشن»
کسی که شکر و سپاسگزاری را دوست دارد، فروتنی و خشوع در برابر خدا را دوست دارد، یادکردن حق را دوست دارد و مایه آرامش، قوّت دل و پاکی جان میداند و کسی که مشتاق روزنهگشایی و دیدار است، البته نماز و عبادات دینی را هم دوست خواهد داشت.