به گزارش سعید عرفان منش خبرنگار جوان انلاین از اصفهان،سیدمحمدعلی سیدحنایی ؛ فعال سیاسی - اجتماعی ، عضو بنیاد ملی نخبگان و دارنده مدال نقره المپیاد بین المللی سواد رسانه ای در یاداشتی در خصوص منافع ملی یا منافع حزبی ؟! نوشت؛ در دنیای امروز وقایع و اتفاقات عرصه بین الملل تنها برای نظاره کردن نیست ، بلکه باید از آنها همانند تاریخ عبرت گرفت . عبرتی که به دلیل نزدیک تر بودن شرایط و عوامل چه بسا مفید تر و راهگشاتر نیز باشد.
اتفاقات چندماه اخیر ایالات متحده آمریکا که به دنبال انتخابات سال ۲۰۲۰ این کشور به وقوع پیوست درس های زیادی برا فعالان عرصه سیاست و بین الملل داشت و مهم ترین سوالی که می توان از این اتفاقات مطرح کرد این است که ، ما تا چه میزان منافع ملی مان را خرج منافع حزبی و سیاسی خود می کنیم ؟
ترامپ ایالات متحده را به شورش کشاند ، هواداران او کنگره آمریکا را تسخیر کردند و ابرقدرت دنیا شبیه کشورهایی شده بود که با کودتای نظامی دولتشان تغییر می کند . اما واکنش سیاستمداران چه بود ؟
از اولین کسانی که به ترامپ تاختند هم حزبی ها و منتصبان خودش در دولت بودند که یکی پس از دیگری بانگ اعتراض و برائت سر دادند و او را تنها گذاشتند ؛ و این در حالی بود که رقیب شان قرار بود پا به کاخ سفید بگذارد !
مایک پنس معاون وفادار ترامپ گفت نمی تواند آمریکا و قانون اساسی آن را زیر پا بگذارد و بسیاری از صاحب نظران جمهوری خواه نیز از ریختن آبروی کشورشان در عرصه بین الملل ابراز نگرانی کردند و ترامپ و اعمالش را محکوم کردند .
اما سوال اینجاست که ما چقدر ایران را دوست داریم و برای آن نگرانیم ؟ آیا حاضریم جناح خودمان را فدای ایران کنیم ؟ تا کجا قرار است پای هم حزبی های خودمان بمانیم و از آنان حمایت کنیم ؟ تا پای جانمان از منافع ملی حفاظت میکنیم ، یا از منافع حزبی ؟
پاسخ به این سوالات دشوار است آنقدر دشوار که برای پاسخش یک بلوغ سیاسی لازم است که به این سادگی ها نیز به دست نمی آید ! بلوغی که نیازمند به یک درک همه جانبه از شرایط بین المللی و سیاسی عصر حاضر است ، عصری که مولفه قدرت در عرصه بین الملل اتحاد ملی و یک صدایی از درون کشور است و کشوری که درگیر بازی های جناحی و سیاسی داخلی باشد حرفی برای گفتن ندارد ... به نظر می رسد عمده مشکلات ما در تعامل و روابط با دنیا نیز همین است ؛ عدم شناخت و درک صحیح از ملزومات تعامل در عصر مدرن.
ایجاد وحدت و یک صدایی در داخل نیز ؛ نیازمند دغدغه وطن دوستی ، و تعهد به ارزش های اساسی است که نهایتا منجر به کنش و فعالیت مفید و موثر برای کشور و مردم میشود .
اما ما متاسفانه اگر جناح مقابلمان بر سر کار باشد حتی اگر کار مفیدی انجام دهد نه تنها در برابر آن حمایت یا حداقل سکوت نمیکنیم بلکه تمام توان و تلاشمان را عزم میکنیم تا یا به کارشان لطمه بزنیم یا حداقل وجهه آن کار را نزد مردم خراب کنیم !
و یا بالعکس اگر هم فکران و هم حزبی های خودمان بر سر کار باشند حتی اگر مشکلات و کاستی ها را عمیقا درک کنیم و به آن اعتراض داشته باشیم اما باز دست از حمایت نمیکشیم تا مبادا وجهه سیاسی و جناحی مان لطمه بخورد .
در کشور ما متاسفانه این بازی های سیاسی الویت اصلی شده است ! و دیگر مهم نیست که در این بازی مردم و کشور آسیب ببینند ، مهم این است که جناح ما برنده شود و جناح رقیب به اهدافش نرسد و این دقیقا همان جایی است که ما قافیه را باخته ایم و تعارض منافع به ما آسیب میزند.
تعارض بین منافع ملی یا منافع حزبی ؟!
نمی خواهم بگویم در سایر ملل دنیا این اختلافات و جدال ها نیست زیرا یکی از ملزومات سیاست است ، اما اولا این
اختلافات و نزاع های داخلی باید مختص به داخل کشور باشد و به عرصه سیاست خارجی راهی نداشته باشد تا صدایی که از کشور در تعاملات و مجامع بین المللی شنیده می شود یک صوت واحد و مقتدر باشد ؛ و ثانیا این جدال ها حد و حدودی دارد ، حدودی که ما هنوز به اجماع و درک درستی در مورد آن نرسیده ایم.
رسیدن به این اجماع کار دشوار و زمانبری است و نیاز به تبیین دقیق و اساسی مفهوم "منافع ملی" دارد که به نظر میرسد در عرصه سیاستگذاری کلان ایران مغفول و مظلوم مانده است ، و درک واحد و مشخصی از فرم و محتوای آن ، چه در میان متخصصان و چه در میان جامعه ایرانی وجود ندارد و همین امر سبب ایجاد تعارض منافع در عرصه حکمرانی کشورمان شده است.
پس طبیعتا تبیین و تشریح آن ، کلید راهگشای بسیاری از معضلات و مشکلات داخلی و بین المللی کشورمان است و لازم است سیاستگذاران ، متخصصان و نخبگان حوزه های مرتبط بار دیگر مفهوم "منافع ملی" را هم در سطح تخصصی و هم در سطح عمومی جامعه باز تعریف کنند و به تببین و تشریح جزییات و حدود آن بپردازند ، تا از آن پس با یک تعریف واحد مواجه باشیم که با حدود مشخص خود بتواند معیار مناسبی برای اندازه گیری رفتارها و کنش هایمان باشد.