«زبان نظام از عقل نظام عقب است»؛ این جمله شاید بامسماترین گزاره برای توصیف وضعیت رسانهای قوای مختلف از جمله قوه قضائیه است چه آنکه اقدامات صورت گرفته به درستی منعکس نمیشود و همین ضعف، اصل واقعیات را در بین افکار عمومی به گونهای غیرواقعی جلوه میدهد. همین تیر ماه امسال بود که رهبر حکیم انقلاب در دیدار مسئولان قوه قضائیه فرمودند: «تصویر رسانهای قوه قضائیه، تصویر خوبی نیست؛ باید این تصویر اصلاح شود.» البته ایشان قبلتر نیز در جریان فرمان هشت مادهای به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی تأکیداتی داشتند از جمله اینکه در امر مبارزه با فساد به جای تبلیغات، آثار و برکات عمل، مشهود شود و حتی به دستاندرکاران تأکید کردند اطلاعرسانی به افکار عمومی را با حفظ یک سری اصول در نظر داشته باشند. تلاش برای بهبود تصویر رسانهای قوه قضائیه، نیاز به ظرافتهایی دارد که طبعاً از عهده افراد سفارشی برنمیآید و باید افراد حرفهای و مسلح به علم رسانه ورود کنند. تصویر رسانهای ناخوب قوه قضائیه، همیشه نشئت گرفته از ضعف تلاشها نیست بلکه بعضاً بدسلیقگیها و اشتباه رفتن مسیرها و تشخیص ناصحیح امورات، منجر به این عارضه میشود که تقریباً همه نخبگان درباره آن اتفاق نظر دارند و یکی از ضعفهای دستگاه قضا را حوزه رسانهای آن میدانند. اخیراً قوه قضائیه با همکاری صداوسیما اقدام به تولید سریالهایی، چون «آقای قاضی» و «بازپرس» کرده است که نفس کار مورد استقبال نخبگان و عموم مردم واقع شده است چه آنکه حداقل در بُعد تقویت سوادحقوقی آحاد جامعه، اثر مثبتی داشته است و درخواستهای مردمی برای استمرار سریال «آقای قاضی» دلیلی بر این ادعاست.
«آقای قاضی» زبان عامه پسند قوانین خشک
«سریال آقای قاضی رو میبنی، خیلی خوبه»، «این آقای قاضی رو میبینی؟!»، «نه نمیام بذار نیم ساعت این سریال دادگاه رو ببینم! خیلی اطلاعات حقوقی خوبی این سریال شبکه دو میده.»، «تو حالا یه بار ببین، به نظرم بد نیست اتفاقاً به بهتر از بقیه سریال هاست!»، «یعنی واقعاً آنقدر ما مشکلات حقوقی داریم!»، «یعنی همه قاضیها همین مدلی هستن؟!»، «وااای مردم چه مشکلاتی دارن، از وقتی آقای قاضی را میبینم به این نتیجه رسیدم که مردم با چه گرفتاریهایی دست و پنجه نرم میکنند!»، «ولی من بعید میدونم که دادگاههای ما به چنین مسائلی بپردازند!»
این تنها بخشی از حرفهای روزمره مردم در مورد سریال «آقای قاضی» شبکه دوم سیما است. نیاز به اغراق نیست. هر چند از رضایت ۹۸ درصدی مخاطبان درباره آن گفته میشود، اما به طور قطع سریال آقای قاضی از محبوبیت خوبی بین مخاطبان برخوردار است تا جایی که شاهد تکرار فصل اول این سریال با مخاطبان بیشتری بودیم و همواره هم در روزمرگیهای افراد درباره آن صحبت میشود.
سالهاست گفته میشود یکی از دلایل مهم کثرت پروندههای قضایی، به عدم اطلاعات مردم یا جهلمردم به قانون بر میگردد. در این میان رسانه نقش مهمی در افزایش این اطلاعات و آگاهی حقوقی دارد. از آنجایی که موضوعات حقوقی به دلیل استناد به قوانین و اهمیت واژگان خشک، غیر قابل دخل و تصرف است در نتیجه بیان این موضوعات به زبان ساده و عامیانه خلاقیتی بس شگرف لازم دارد. از این مهمتر نشان دادن چنین موضوعاتی از رسانه ملی به دلیل جامعیت آن و اثرگذاری بسیار اثرگذارتر است.
تلنگر و آموزش حقوقی
در طول این سالها سریالی با سوژهای که اختصاصی که به موضوعات مشخص حقوقی و مشکلات ریز و درشت بپردازد، نداشتیم. هر چند که برخی معتقدند سریال «آقای قاضی» از عدم شناخت صلاحیت محاکم تا نحوه دادرسی و حتی شیوه گفتوگوی اصحاب پرونده با قاضی، برخوردار است، اما از آنجایی که ساخت یک سریال یا گنجاندن مطالب حقوقی دارای ویژگیهای خاص خود خواهد بود، در نتیجه چنین نقدهایی در عین حال که وارد است، اما همه جانبه نیست. در واقع باید گفت این سریال هر چند تفاوتهایی با واقعیت جاری محاکم دارد، اما توانسته است گامهای آموزشی حقوقی خوبی را بردارد. در همان روزهای ابتدایی پخش، محسن ابراهیمی رئیس امور فرهنگی قوه قضائیه به تحسین این سریال پرداخت. او گفت: «مردم با دیدنِ سریال «آقای قاضی» میتوانند آموزشهای حقوقی ببینند و تلنگر حقوقی داشته باشند.»
یکی از نکات جالب توجه در این سریال استفاده از هنرمندان مختلف به خصوص بازیگران تئاتر به جای استفاده از سلبریتیها است و همین امر توانسته بر جذابیت آن و اثرگذاری آن در قالب واقعیت بیافزاید تا جایی که برخی میگویند این افراد شبیه مردم عادی هستند که در طول روز میبینیم. در فصل جدید نیز بهزاد خلج کاراکتر آقای قاضی خواهد بود و در کنار او، چند بازیگر دیگر نیز بهعنوان بازیگران ثابت به مجموعه اضافه خواهند شد و حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ بازیگر تئاتری جدید نیز معرفی میشوند.
سرقت، ضرب و شتم، فروش به غیر، خیانت در امانت، آزار کلامی، مزاحمت تلفنی و تهدید و مخدوش کردن پلاک ماشین از جمله موضوعات مطرح شده در فصل اول این مجموعه بود و قرار است فصل دوم با عنوان جدید «آقای قاضی؛ شعبه ۱۲۱» تولید خواهد شد، روی موضوعات پیچیدهتر در کنار مشکلات عمومی حقوقی و قضایی تمرکز داشته باشد.
در کنار نکات بسیار مثبت سریال که توانسته اطلاعات ضعیف حقوقی مردم ایران را ارتقا دهد و جایی برای آموزش و فرهنگسازی در مورد مسائل حقوقی و قانونی باز کند، اما جای گنجاندن برخی از نکات خالی از لطف نیست.
«آقای قاضی» باید نمایش پیروزی حق بر باطل باشد
سعید نصراللهزاده
سعید نصراللهزاده حقوقدان و وکیل دادگستری در یادداشتی اختصاصی برای «جوان» به نکات مثبت این سریال اشاره کرده است:
«آقای قاضی» صرفاً یک سریال صرف تلویزیونی یا یک برنامه هنری با محوریت داستان و با هدف سرگرمی نیست بلکه فراتر از اینها نمایشگر قضای اسلامی و تلاشهای یک متصدی امر قضا در تحقق عدالت بوده، اما آقای قاضی، قهرمان داستانی است که یک نفر را حاکم و دیگری را محکوم میکند، اما به تنهایی خودش شخصیت اول داستان در همه قسمتهاست. انسان شریفی که قضاوت را انتخاب کرده تا از حقوق مردم در خط حرکت اسلامی پاسداری کند. در حالیکه نقدها و نظرها در مورد این مجموعه تلویزیونی هم از ناحیه اهالی هنر هفتم و هم از ناحیه حقوقدانان مطرح شده است؛ «آقای قاضی» در مرحلهای بالاتر از کارآگاه علوی، سرنخ، پلیس جوان و... به روایتگری رویدادهای یک شعبه دادگاه میپردازد و اولین تجربه سیما در تولید داستان تلویزیونی با این مضمون است. «آقای قاضی» یک حرکت هنری رو به جلو در معرفی نظام قضای اسلامی است که به نظر میرسد باید استمرار داشته و در یک مسیر روبه رشد دستگاه قضایی طراز انقلاب اسلامی را معرفی کند.
در «آقای قاضی» صحنه به نحوی ساخته و نمایش داده شده که مخاطب با آقای قاضی، اصحاب دعوا و تماشاچیان مواجه میشود و این موضوع تداعی میشود که دادرسی در نظام قضایی طراز انقلاب اسلامی علنی است. همان مطلبی که در صدر اصل ۱۶۵ قانون اساسی با عبارت «محاکمات، علنی انجام میشود و حضور افراد بلامانع است» برآن تأکید شده و اخیراً مورد توجه و تأکید ریاست محترم قوه قضائیه قرار گرفته است لذا این صحنهآرایی هوشمندانه را باید مطالبهگری هنرمندانه اجرای اصل ۱۶۵ قانون اساسی در برگزاری علنی دادگاهها بدانیم.
در «آقای قاضی» دفتر دادگاه در مجاورت قاضی قرار دارد و قاضی به تمامی کارهای «جعفر» نظارت میکند تا تسلط دادگاه را بر تمامی اطراف و اکناف پرونده نمایان سازد.
انتخاب داستان از میان پروندههای پرتکرار دستگاه قضایی
موضوعاتی که در فصل نخست «آقای قاضی» به آنها پرداخته شد هرچند مهم و قابل توجه است، اما حد اعلای اثرگذاری منحصر در قسمتهایی است که مخاطبان با یکی از اصحاب دعوا همزادپنداری کنند به نحوی که گویی پرونده خود آنها در دادگاه در معرض قضاوت قرار گرفته است. به طور مثال در وضعیت کنونی بخش زیادی از پروندههای مطروحه در مراجع قضایی مربوط به املاک و اراضی فاقد سند رسمی است. یا املاکی که بهرغم دارا بودن سابقه ثبتی به نحو عادی مورد معامله قرارگرفته است؛ لذا انتخاب این قبیل موضوعات علاوه بر جذاب بودن برای مخاطب میتواند آثار مثبتی را در کاهش پروندههای دستگاه قضایی به دنبال داشته باشد.
به نمایش گذاشتن خدمات وکلا در دفاع از موکل
اعتبار ضربالمثل «آدم زنده وکیل وصی نمیخواهد» با هزاران مثال نقض مخدوش شده است. وکلای دانشمند و با وجدان از منافع انسانهای زنده که به هر دلیل گذرشان به عدلیه افتاده دفاع میکنند و با تسلطی که بر قوانین دارند با روشن ساختن زوایای تاریک یک موضوع، قاضی را در تشخیص حکم و صدور تصمیم نهایی کمک میکنند؛ لذا نمایش دادن ظرافتهای این شغل و تواناییهای یک وکیل در دفاع از یک انسان مظلوم که حقش در معرض تضییع قرار گرفته و با مجاهدتهای وی حق از باطل برای قاضی تشخیص داده شده و ذیحقی به حقش رسیده میتواند به ترسیم چهره صحیح از جامعه وکالت و البته نظام قضایی کمک کند.
ترسیم چهره زنان قاضی
سالهاست قضات زن در مراجع قضایی به عنوان دادیار یا قاضی مشاور (مستشار) به ویژه در دادگاه خانواده به ایفای نقش قضاوت مشغولند. اما تصور صحیحی از این موضوع در جامعه وجود ندارد و برخی گمان میکنند زنان مطلقاً قاضی نمیشوند! آقای قاضی اسم جنس است و این شغل منحصر در قضاوت مردان نیست. عبارت خانم قاضی هم به همان اندازه صحیح و مورد استفاده است. در وضعیتی که توپخانه رسانهای دشمن، زنان را هدف قرار داده و با سردادن شعارهایی ظاهراً داعیهدار حقوق زنان است! رسانه ملی میتواند با نمایش اقتدار یک قاضی زن در دادگاه و جایگاه قاضی زن در نظام قضایی انقلاب اسلامی چهره و جایگاه واقعی زنان مسلمان را در جامعه قضایی و حقوقی ایران ترسیم کند.
داستان پردازی با هدف پاسخ به برخی شبهات
گاهی اوقات در میان عموم مردم شایعاتی مطرح میشود که خلاف قوانین است و هنگام بروز اختلاف بین افراد، دادگاهها به نحو دیگری رأی میدهند. مثلاً مدتی شایع شده بود که مورث میتواند فردی از ورثه خود را از ارث محروم کند در حالیکه اساساً این موضوع خلاف قانون است؛ لذا پاسخ هنری و حقوقی بر نفی برخی باورهای غلط و روایت داستانهایی که مصلح آن باور باشد میتواند الگوی خوبی در برنامهسازی «آقای قاضی» باشد.
پر رنگ جلوه دادن پیروزی حق بر باطل
هر چند نتیجه حکم قاضی کاشف از حقیقت است و به رفتار، اعمال و نیات انسانها در دادگاه بزرگی در محضر دادار بیهمتا رسیدگی خواهد شد، اما یکی از نتایج قطعی این برنامه باید نمایش پیروزی حق بر باطل، پیروزی حق و حقیقت و شکست کژی و پلیدی باشد. نمایش هنرمندانه نتیجه هر داستان به نحوی که در ذهن هر بینندهای همین امر را محقق کند از برنامهسازان «آقای قاضی» مورد انتظار است.
بازپرس نمایش ناقص فسادستیزی و عدالت خواهی
مقابله با فساد یکی از حوزههای مهم در ساختارهای انتظامی و قضایی است. چگونگی نفوذ در روابط اقتصادی همراه با ماجراهای پلیسی، تلفیقی از یک داستان را ایجاد میکند که برای ساخت اثر تصویری، بسیار جذاب خواهد بود. مجموعههای آشنایی، چون «پایتخت» یا «نون خ» این پردازش فساد را در اقتصاد داشت و مخاطبان ارتباط خوبی گرفتند. هفته گذشته سریال «بازپرس» به پایان رسید. سریالی با برداشت از چندین پرونده اقتصادی مهم که ماهها نهاد قضایی کشور درگیر رسیدگی به این پرونده بود و هرروز ابعاد جدید و اسامی جدیدی از دل آن بیرون میآمد. بازپرس نیز تلاش کرد تا مخاطب به نحوی ملموستر با پیچ و خمهای فسادستیزی و عدالت خواهی قانونمدار دستگاههای مختلف نظام آشنا شود و دریابد هستند کسانی که بدور از هیاهو و بیآنکه مدالی داده شود و حتی حرفی در رسانهها مطرح شود آسایش، امنیت، جان و مال و ناموس خود را در مخاطره قرار میدهند.
داستان و واقعیت یک سریال
داستان سریال به قسمتی از پرونده فساد بزرگ بانک سرمایه (بانک فردا) و صندوق ذخیره فرهنگیان (صندوق کاوش) بود که از دل آن پروندههایی، چون برادران ریخته گران، فساد خریدارای پتروشیمی و... گره خورد و نزدیک به ۴۰۰ متهم داشت. محمد امامی (ایوب امانی) تهیه کننده معروف و سرمایهگذار سریال شهرزاد و فیلمهایی، چون ابد و یک روز، احسان دلاویز (سعید شباویز) از تسهیلاتگیرندگان بانک سرمایه، فاطمه شامانی (فرزانه شادمان) همسر دوم شهاب الدین غندالی که رابط فساد با امامی بود، سیداحمد هاشمی شاهرودی (محمد صادق سلطان رودی) عضو هیئتمدیره و شریک محمد امامی در برخی از شرکتهای تسهیلاتگیرنده، شهاب الدین غندالی (سوهانی) مدیر عامل وقت صندوق ذخیره فرهنگیان (کاوش) از جمله مواردی بود که در این سریال به صورت روشن به آن پرداخته شد. همچنین از ارتباطات یکی از نمایندگان مجلس با متهمان بانک سرمایه پردهبرداری شد که در اعترافات برخی متهمان این پرونده نام وی بر ملا شده بود و در سریال به نام تاجزاده از وی یاد میکردند. جالب این است که تصویر پایانی قسمت آخر مجموعه تلویزیونی «بازپرس» گفتوگویی شکل میگیرد که دقیقاً چراغ سبز برخورد بدون مماشات با مسئولان فاسد و کلهگنده به تماشاگر ارائه میشود.
حمایت ریاست قوه قضائیه
در واقع نهاد قضایی کشور با ساخت سریال «بازپرس» نسبت به وجود فساد اذعان کرد تا جایی که حتی حجتالاسلام محسنی اژهای ریاست قوه قضائیه خطاب به عوامل و دستاندرکاران مجموعه تلویزیونی «بازپرس» گفت: «قرار نیست، چون فیلم شما درباره قوهقضائیه است، فقط بازگوکننده نکات مثبت این قوه باشید؛ میتوانید نکات و نقاط ضعف و فرآیندهای معیوب و دارای ایراد را هم بازگو کنید و به تصویر بکشید تا برای ما نیز جنبه آموزنده داشته باشد و ما را وادار به رفع نقایص کند؛ البته این مقوله در خصوص همه دستگاهها صدق میکند و مختص قوه قضائیه نیست.» رئیس دستگاه قضا تصریح کرد: «کار شما علاوه بر محصول نهایی که به نمایش درمیآید، باید به زمینهای برای استفاده حداکثری از ظرفیتهای دستگاه قضا برای ارتقای آگاهیهای حقوقی و قضایی مردم و پیشگیری از وقوع جرم تبدیل شود؛ فیلم «بازپرس» باید بهانهای شود که اصطلاحاً یخهای میان هنرمندان و قوهقضائیه را آب کند و به تبعآن، تعأمل هنرمندان و دستگاه قضا گسترش پیدا کند.»
کجسلیقگی در نمایش فساد
هر چند میتوان گفت سریال «بازپرس» اثبات کرد میتوان از فساد گفت و انتقاد کرد و مقابل آن هم ایستادگی کرد، اما این همه ماجرا نیست بلکه باید ابعاد دیگری از سریال را به نظاره نشست. یکی از نکاتی که نباید از آن غافل شد، چگونگی بهتصویر کشیدن، اقدامات انجام شده در این سریال است. این همان گرانیگاهی است که شاید آن را بتوان مصداق کجسلیقگی نامنهاد. اینکه مبارزه با فساد بهگونهای قلمداد شود که مجموعه نظام سیاسی درگیر فساد است، در خوشبینانهترین حالت، کجسلیقگی عاملان و تصمیمگیران چنین سریالی است. اگر چنین باشد که مجموعه نظام سیاسی درگیر فساد است، پس چطور میشود پروندههای مسئولان ارشد در ادوار مختلف از اکبر طبری و محمدرضا رحیمی و اسفندیار رحیممشایی و حمیدرضا بقایی گرفته تا مهدی هاشمی و مهدی جهانگیری و حسین فریدون پای میز محاکمه کشانده میشوند!
تصویر دقیق در کنار نحوه مبارزه
در اینکه در درون بخشهایی از مجموعه نظام اداری کشورمان فساد حلقهای و سازماندهی شده وجود دارد، شکی نیست ولی این به معنای آن نیست که نظام سیاسی درگیر فساد سیستماتیک است و همه افراد درگیر فساد هستند، اگر چنین بود نه چنین فسادهایی افشا و با آن مقابله میشد و نه حتی رسانه ملی چنین سریالهایی را پخش میکرد. شایسته بود در سریال یاد شده به این مهم توجه میشد تا تصویر دقیقی از سطح فساد و سپس نحوه مبارزه با آن به تصویر کشانده میشد.
نکته دیگری که نباید از آن غافل نشد، وزن وجود فساد در دستگاه قضا با دیگر دستگاهها متفاوت است چه آنکه دستگاه قضا حکم همان نمک را دارد و اگر بخشی از آن دچار فساد شود، تبعاً آثار و تبعات شدیدی خواهد داشت. کما اینکه وقوع فساد در مجموعه نظام سیاسی کشورمان، بدون همراهی احدی از دستگاه قضا، تقریباً نزدیک به صفر میشود. بنابراین باید به این نکته نیز توجه شود که فساد در دستگاه قضا، بهمراتب خطرناکتر خواهد بود و ضربه سنگینی نیز به اعتماد عمومی خواهد زد. از این جهت باید این ریزهکاریها مورد توجه واقع شود.
قانونگذار برای مقام قضایی جایگاه ویژهای در نظر گرفته است و استقلال آن را تضمین کرده است بنابراین باید بدون در نظرگرفتن فشارها و تهدیدها و تطمیعهای احتمالی در مسیر مبارزه با فساد گام بردارد، مسیری که هماکنون برقرار است و برخی کجرویها نیز باید به شدت مورد برخورد واقع شود. این مهم ممکن نیست مگر آنکه دستگاه قضا مردم را در نظارت به این نهاد قضایی کشور، شریک کند و اجازه دهد مردم بدون لکنت زبان و ترس از عواقب ناگوار، کژیها و تخلفات و حتی شنیدهها را بگویند و واقعاً نتیجه مثبت آن را نیز ببینند.