اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود درباره میزان دینمداری جماعت موسوم به روشنفکر دینی، دست به تحقیق زده است. نویسنده با بررسی حالات آنان که چنین لقبی را یدک میکشند، نتیجه گرفته برخی تظاهرات این عده، فاقد ریشه اعتقادی لازم بوده است و ایشان صرفاً به این دلیل که در محیطی دینی به نقشآفرینی میپردازند، به چنین رفتاری دست زدهاند یا میزنند. این پژوهش از سوی دکتر جهاندار امیری انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در یادداشتی کوتاه، اینگونه اهمیت موضوع این کتاب را تبیین کرده است:
«مفروض اساسی این تحقیق آن است که چارچوب مفهومی و گفتمانی جریانات مختلف لیبرال دینی در ایران و انشعابیون تجدیدنظرطلبی که به صورت نظری یا عملی از نظام جمهوری اسلامی جدا شدهاند یا در آینده جدا میشوند، برخلاف عناوین و صفتهای دینی بهکارگرفته از سوی آنها، لیبرالی، سکولار و خارج از گفتمان دینی میباشد و به موازات یا در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار دارد. بیشتر اعضای این جریانات، به رغم ادعای الزام به قانون اساسی، مکرر اعلان میکنند که به برخی اصول آن از جمله اصل ولایتفقیه که مبنای مشروعیت، اقتدار و وجه تمایز اصلی این نظام با جمهوریهای غیردینی است، اعتقاد ندارند و به همین سبب خارج از حوزه معتقدین به جمهوری اسلامی و در چارچوب فکری و گفتمان دیگری که همان لیبرالیسم غربی است، قرار میگیرند. بر اساس ادعای ذکرشده، چارچوب، گفتمان و طرح کلی جریانهای لیبرال دینی در ایران، مبانی، اهداف، آرمانها و مسیر آنها را از پیش مشخص میکند و هر مفهوم، قانون و عنصر مادی و معنوی که بر اساس این گفتمان شکل بگیرد، رنگ و بوی معنایی و محتوایی آن را در خود دارد. بر اساس چارچوب ذکرشده، وقتی از توسعه، تجدد و مدرنیته صحبت میشود، خواسته یا ناخواسته، پیشرفتهای مادی، معنوی، علمی و فکری غرب مدنظر قرار میگیرد و ارزشهای گفتمان دینی همچون: سعادت بشری، عدالتخواهی و حقجویی در ذیل یک نظام دینی، جزو مشخصههای انسان مدرن آنها به حساب نمیآید. به عبارت دیگر، وقتی بنیادهای تمدن غرب از فلسفه و علم تا نظامهای سیاسی و ارزشی آن در یک گفتمان و چارچوب فکری پذیرفته شود، اضافهکردن صفت دینی و تعابیر و تفاسیر مدرن و عقلی از دین، نمیتواند آن را از چارچوب گفتمان لیبرالی غربی جدا کند، بلکه تنها چگونگی ارتباط و تعامل با دین را به شکلی مدرن عرضه میکند که از صورتهای لیبرالی صرف، کمی متمایزتر است. جریانهای لیبرال دینی در ایران، در ترکیب و تلفیق ارزشها و عناصر سنتی و مدرن و سکولار و دینی در نهایت یکی را بر دیگری، به عنوان ملاک، معیار و مرجع ترجیح میدهند. آنها بر اساس مبانی تمدن لیبرالی غرب، یعنی انسانمداری، علم و عقللیبرالی و آزاد، به تقلیل مفاهیم، اهداف و آرمانهای دینی در جهت مدرنیته و تمدن جدید میپردازند. راهی که غربگرایان ایرانی طی ۵/۱ قرن اخیر به شکل کجدار و مریز و بعضاً محافظهکارانه طی کردهاند، همین است که همواره در عرصه نظر و عمل با التقاطی از مدرنیته و دین حرکت کرده و به رغم برخی همکاریها با جریانهای دینی در مقاطع حساس و استفاده از مفاهیم و ظواهر دینی، در نهایت به مبانی، ملاکها و ترجیحهای لیبرالیسم غربی رو کردهاند...».