نگار حسيني| مسعود آب پرور با وجود آنكه تجربه كار در فضاهاي مختلف را دارد اما به واسطه ساخت آثارش در ژانر پليسي نامش بر سر زبانها افتاد. ظاهرا ساخت فيلم سينمايي قتل آنلاين، آب پرور را به فكر ساخت يك سريال در ژانر پليسي با نگاه به جرائم رايانهاي انداخت و تا حد زيادي هم توانست در اين زمينه موفق عمل كند. او در اين اثر تلاش كرد نگاهي دور از اغراق و البته تحسين شدهاي را به پليس ايراني داشته باشد و با زيركي خاصي جرائم رايانهاي را مورد بررسي قرار دهد. خوشبختانه او توانست از پس اين موضوع به خوبي برآيد و در شرايطي كه تلويزيون دچار ريزش مخاطب شده است اثري را بسازد كه بينندگان بسياري آن را به سريالهاي ماهوارهاي ترجيح دهند. خواندن اين مصاحبه را از دست ندهيد.
در تمام دنيا تخيل در ساخت سريالهايي از اين دست حرف اول را ميزند و كارگردان يا نويسنده تلاش ميكند تا به نوعي براي جذب مخاطب از زمان خودش جلوتر باشد، چقدر شما به اين عنصر وفادار بوديد؟جاي بسي خوشحالي دارد كه شما سؤال را از اين زاويه مطرح كرديد چراكه در طول مدتي كه سريال «هوش سياه» در حال پخش است بيشتر افراد به دنبال اين هستند كه اين سريال را با اتفاقات واقعيت انطباق دهند و مدام از من ميپرسند كه چقدر در ساخت اين سريال به واقعي وفادار بودم اما همانطور كه خودتان هم به اين موضوع اشاره كرديد در تمام دنيا هنرمندان سعي ميكنند به نوعي از اتفاقات جامعه پيشي بگيرند و با تكيه بر قوه تخيلشان جذابيتهايي را به اثرشان اضافه كنند. من هم سعي كردم در «هوش سياه» تا حد زيادي اين موضوع را دستمايه قرار دهم و به گونهاي عمل كنم كه اتفاقاتي كه در سريال رخ ميدهد از جريانات رايانهاي روز ايران جلوتر باشد.
با اين اوصاف فكر ميكنيد چرا مردم و گاهي حتي منتقدان ما دوست دارند اتفاقاتي كه در يك اثر رخ ميدهد را به نوعي با واقعيت انطباق دهند؟فراموش نكنيد يكي از وظايف هنرمندان رويا فروختن به مردم است اگر شما بسياري از پيشرفتهايي كه در دنيا رخ داده است را مورد آناليز قرار دهيد به اين نتيجه ميرسيد كه اين پيشرفتها حاصل ذهنهاي پويا و تخيلگر است و بسياري از تكنولوژيها نظير اختراع تلويزيون، كامپيوتر و... يا اتفاقاتي نظير سفر به كره ماه و ساخت هواپيما مرهون رويابافي هنرمندان است. در هر حال ما بايد اين امكان را در اختيار هنرمندان داخلي قرار دهيم تا بتوانند تخيلهايشان را در اختيار جامعه قرار دهند.
يكي از نقاط قوت شما در اين سريال اين بود كه نگاه متفاوتي را به مقوله جرم و مقابله با آن داشتيد طوري كه مردم به خوبي با آن ارتباط برقرار كردند، در حالي كه طي مدت اخير اكثر آثاري كه در اين فضا توليد ميشد به دليل قياس با نمونههاي خارجي و آشكار شدن نقاط ضعف اين آثار، از جانب مخاطبان به نوعي پس زده ميشدند؟موضوعي كه شما به آن اشاره كرديد يكي از دغدغههاي ما محسوب ميشد و تمام تلاشمان را به كار بستيم كه در اين زمينه كم اشتباه ظاهر شويم. در حال حاضر شرايط جامعه ما به لطف پيشرفت تكنولوژي دگرگون شده و اين پيشرفت حتي دامنهاش به مقوله جرائم هم باز شده است به همين خاطر ما بايد در ساخت آثارمان هم اين تغييرات را لحاظ كنيم چراكه اين روزها مجرميني كه در گذشته فعاليت ميكردند با خلافكارهاي امروزي بسيار متفاوت شدهاند چراكه اكثر آنها جوان و البته باسواد هستند و حتي ممكن است به يك زبان خارجي هم مسلط باشند.
در اين ميان شما سعي كرديد پليس را هم فردي باهوش و كاربلد نشان دهيد تا تقابل جذابي ميان مجرم و پليس ايجاد كنيد؟شك نكنيد اگر در اين زمينه كمي ضعيف يا غير قابل باور ظاهر ميشديم ممكن بود نتيجه معكوس از عملكردمان بگيريم و نتوانيم آن طور كه ميخواهيم پليس را عنصري قدرتمند و باهوش در جامعه نشان دهيم. همان طور كه در سؤال قبلي هم به نوعي به اين موضوع اشاره كردم اين روزها مجرمين به افرادي باهوش بدل شدهاند و قاعدتاً پيگيري چنين انسانهاي باهوش اما هنجارشكن و بياخلاق به پليس هوشمند و توانا نياز دارد؛ پليسي كه بتواند با تكيه بر توانمنديهايش در ملتش ايجاد غرور كند، فراموش نكنيد در هر جاي دنيا پليس قدرتمند نشان دهنده قدرت ملي و بالابودن امنيت داخلي است.
در طول نگارش اين سريال چقدر از نمونههاي عيني اين جرائم بهره برديد؟خوشبختانه پليس در اين زمينه همكاريهاي بسيار خوبي با ما داشت و پروندههاي جرائم رايانهاي را در اختيارمان قرار ميداد تا با تكيه بر آن بتوانيم قصههايمان را طراحي كنيم. ما هم اين اتفاقات را به نوعي دراميزه كرديم و به آن چاشني قصه اضافه كرديم. البته تيمي كه روي نگارش و تحقيق اين سريال كار ميكرد بسيار حرفهاي و خلاق بود و همين موضوع در نهايت باعث شد كه قصه موفقتري را جلوي دوربين ببريم.
معمولا ساخت سري دوم فيلم يا سريال در ايران با موفقيت چنداني روبهرو نميشود و به نوعي حتي موفقيت سري اول آن اثر را هم تحت تأثير قرار ميدهد، وقتي سري دوم اين سريال را شروع كرديد نگران نبوديد اين اثر نتواند موفقيت گذشته را تكرار كند؟ متأسفانه در كشور ما بسياري بر اين باورند كه ادامهدار شدن يك سريال به موفقيت آن لطمه ميزند؛ اما اين موضوع در مورد همه آثار صدق نميكند و ما نبايد اين مسئله را تعميم دهيم. زماني كه ساخت اين سريال را آغاز كردم، به ساخت سريهاي بعدي آن هم فكر ميكردم و اين طور نبود كه بعد از ديده شدن اين اثر تصميم بگيرم سري دوم آن را روي آنتن ببرم. به همين، دليل قصه را بهگونهاي به پايان بردم كه مخاطب منتظر سريهاي بعدي آن باشد.
آثار پليسي در كشور ما معمولا با اقبال مخاطبان مواجه نميشود چراكه بر اين باورند در قياس با نمونههاي خارجي ما ضعيف عمل ميكنيم؟متأسفانه برخي فكر ميكنند كه ايرانيها توان ساخت سريالهايي در اين ژانر را ندارند؛ غافل از اينكه اگر ما به خودباوري برسيم و به تواناييهايمان باور داشته باشيم، ميتوانيم در هر ژانري موفق عمل كنيم. ما به دنبال آن نبوديم كه اداي سريالهاي خارجي را در بياوريم؛ چون وقتي شما به سراغ اين سبك كارها ميرويد، ناخودآگاه دچار افت ميشويد؛ چون مخاطب در مقام قياس شما با آثار خارجي بر ميآيد در حالي كه ما با بينندهها روراست بوديم و چيزي كه در توان داشتيم با صداقت به مخاطب نشان داديم.
هر كارگرداني در ساخت اثر، مخاطب خاصي را در نظر ميگيرد شما چه نوع مخاطبي را براي اثرتان در نظر گرفتيد؟زماني كه ساخت اين سريال را شروع كردم تنها دلنگرانيام اين بود كه به دليل خط كلي قصه «هوش سياه» كه در مورد جرمهاي كامپيوتري است، اين سريال بيشتر مورد توجه مخاطبان جوان قرار بگيرد كه بعد از پخش اين اثر، نگرانيام رنگ باخت؛ چراكه ما توانستيم قشرهاي مختلف جامعه را با خود همراه كنيم.
بيترديد براي بسياري جالب است كه بدانند چطور اسم «هوش سياه» را براي اين سريال انتخاب كرديد؟قبل از ساخت اين سريال اسمهاي مختلفي از جانب دوستان مطرح ميشد اما هيچيك از اين اسمها آنطور كه بايد من را ترغيب نميكرد و حس ميكردم آني كه بايد در اين اسمها وجود ندارد به همين خاطر سعي كردم دنبال اسمي باشم كه در آن از كلمه هوش استفاده شده باشد خلاصه با همفكري يكي از دوستانم به اسم هوش سياه رسيدم كه همخواني زيادي با محتواي سريال دارد كه از اين جهت مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفت.
يكي از ويژگي اين سريال در اين بود كه شما ضمن حفظ خط اصلي سريالتان داستانهاي فرعي را به شكل اپيزوديك به آن اضافه كرديد، كمي راجع به ايده پرداخت اين قصهها صحبت كنيد.در مورد نحوه پرداخت اين قصه صحبتهاي زيادي را با نويسنده كار داشتم. دوست داشتم فرايند كلي قصه كاملاً در خدمت سريال باشد و ضمن پيش بردن سريال لطمهاي به كليت كار نزند و در نهايت همين موضوع باعث شد كه ما ساختار كلي اين اثر را به اين شكل رقم بزنيم.
اين هراس را نداشتيد كه اپيزوديك بودن و تعدد كاراكترها باعث شود كه مخاطبان دچار نوعي سردرگمي شوند و آن چنان كه بايد با قصه اصلي ارتباط برقرار نكنند؟ در هر حال ما كار سختي را در پيش داشتيم؛ چراكه به دليل بالا بودن ريتم كار هرگونه لغزشي ميتوانست منجر به جا ماندن ما از مخاطب شود به همين خاطر سعيمان بر اين بود كه قصهها را مانند دانههاي تسبيح به كمك قصه اصلي به يكديگر پيوند بدهيم و خب خوشبختانه توانستم در اين زمينه تا حد زيادي موفق عمل كنم و مخاطبان با وجود دلنگراني ما از قصه جا نماندند البته ما نبايد هوش مخاطبان را دست كم بگيريم چون اگر عناصر داستاني به خوبي سر جاي خودش قرار گرفته باشد مخاطب ميتواند با آن به خوبي ارتباط برقرار كند.
در مصاحبهاي از قول شما خوانده بودم كه در آن اشاره كرده بوديد كه «هوش سياه» از استانداردهاي سريالسازي ايران بالاتر است؟اين جواب را در پاسخ به سؤال خبرنگاري پيرامون موضوع وسواسم در ساخت اين سريال دادم. تمام تلاشم را در اين اثر به كار بستم كه ضمن دقت زياد دچار وسواس نشوم به همين خاطر ممكن بود يك جاهايي براي پيشبرد فرايند كلي داستان چشمم را روي يكسري از واقعيتها ببندم.
با اين اوصاف احتمال آن وجود دارد كه شما ساخت سري سوم اين سريال را هم شروع كنيد؟بله، چون من به نوعي اين سريال را طراحي كردم كه بتوانم آن را در سريهاي بعدي هم ادامه دهم به همين خاطر اگر مشكلي پيش نيايد اين احتمال ميرود كه سري سوم آن را هم در پيش بگيرم.
10 قسمت ابتدايي سريال شما در زندان ميگذرد و همين موضوع به نوعي بار اكشن را از سريال شما ميگرفت و ممكن بود دچار نوعي يكنواختي شويد؛ براي فرار از كليشه چه راهي را در پيش گرفتيد؟به موضوع خوبي اشاره كرديد چراكه در نوع خودش از اهميت زيادي برخوردار است. در طول سالهاي اخير فيلمهاي زيادي با محوريت فرار از زندان ساخته شد به همين خاطر ما بايد قصهمان را طوري طراحي ميكرديم كه ضمن جذابيت به سمت كليشه نميرفت اما خب فضاي كلي قصه و آدمهايي كه در آن زندگي ميكنند ممكن است ناخودآگاه يكسري شباهتها را در ذهن افراد تداعي كنند اما خب ما تمام تلاشمان را به كار بستيم تا عدم تحرك زندان را با يكسري از اتفاقات جذاب پر كنيم به همين دليل ماجراهاي زندان در «هوش سياه» مختص خودش است. به اين معنا كه نه قبلش نظير آن را ديدهايد و نه بعد از آن چنين چيزي خواهيد ديد. براي اينكه زمان زيادي را صرف طراحي اتفاقات زندان كرديم. ما براي زندانيها لباس و آداب خاص در نظر گرفتيم. فضاي زندان و اتفاقاتي كه داخل آن رخ ميدهد ويژه «هوش سياه» است و همين ويژه بودن آن را از ساير آثار متمايز ميكند.
در جايي گفته بوديد پليس فتا با الهام از سريال «هوش سياه 1» شكل گرفت با اين اوصاف فكر ميكنيد«هوش سياه 2» ميتواند بخش جديدي را به پليس ايران اضافه كند؟در تأييد صحبتهاي شما بايد بگويم خيلي خوشحالم كه«هوش سياه 1» نيروي انتظامي را به فكر تأسيس پليس فتا انداخت. در هر حال در سري دوم هم اين اميد ميرود كه با توجه به روند كلي سريال، تغييراتي در پليس زندان رخ دهد.
با وجود اينكه تجربه كار در ژانرهاي ديگر را هم داريد اما شما را بيشتر به واسطه كارهاي پليسي ميشناسند؛ علت اين موضوع را در چه ميدانيد؟اين موضوع براي من هم جالب و البته سؤالبرانگيز است. شايد بخشي از اين قضيه به اين خاطر باشد كه آثاري كه تاكنون در فضاي كار پليسي ساختم بيشتر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است و همين علاقه آنها هم موجب گشته است بسياري من را يك كارگردان آثار پليسي بدانند البته بايد اين موضوع را هم اضافه كنم كه اصلاً دوست ندارم با اين برچسبها خودم را در يك ژانر محصور كنم چون بر اين باورم اين اتفاق باعث افت يك هنرمند ميشود چون قدرت خلاقيتش را از دست ميدهد.
شايد بخشي از اين موضوع به اين خاطر باشد كه ساير كارگردانها نتوانستند در اين عرصه آن طور كه بايد موفق عمل كنند و آثارشان در جذب مخاطب ضعيف عمل كرده است؟بخشي از اين ضعفي كه شما از آن حرف ميزنيد بيشك به تعريف نادرستي است كه ما از ساخت سريال پليسي در ايران داريم و فكر ميكنيم سريالي ميتواند به موفقيت دست پيدا كند كه كپي خوبي از نمونههاي خارجي باشد در واقع اين تقليد بيشترين ضربه را به بدنه اين ژانر وارد ميكند در حالي كه تجربه ثابت كرده است مردم نسبت به كارهايي اقبال نشان ميدهند كه بوميسازي در آن انجام شده باشد؛ به طور مثال پليس در سريال ضمن جذابيتهايي كه به لحاظ قهرمان قصه دارد تصويرش با آن چه كه در ذهن مخاطب است تفاوت نداشته باشد.
حسين ياري انتخاب خوبي براي سرگرد احمدي محسوب ميشود؛ چراكه مخاطب از هر جهت با او احساس همذات پنداري ميكرد.اين موضوع يكي از دغدغههاي اصلي ما به شمار ميرفت و ما زمان زيادي را صرف طراحي اين كاراكتر كرديم چون نميخواستيم سرگرد احمدي چهرهاي دور از پليس ايراني باشد و مخاطب حس كند با يك فرد خشك طرف است به همين خاطر سعي كرديم در تمام جزئيات اين موضوع را لحاظ كنيم؛ در نهايت شما شاهد هستيد نوع لباس پوشيدن و آرايش موي سرگرد احمدي هم دور از ذهنيت مردم نيست و باعث احساس نزديكي بين شخصيت اصلي قصه با مخاطبان ميشود. در نهايت اين موارد باعث شد كه اين كاراكتر بتواند در دل مخاطبان جاي خودش را باز كند.
ظاهراً شما براي نحوه ديالوگگويي حسين ياري با زيردستانش از يك مشاور بهره گرفتيد؟همينطور است. در سؤال قبلي هم به نوعي به اين موضوع اشاره كردم؛ باور پذيري براي ما يك اصل محسوب ميشد به همين خاطر سعي كرديم براي هر چه واقعي شدن كاراكترها از يك مشاور نيروي انتظامي بهره بگيريم. خوشبختانه حسين ياري هم به بهترين شكل ممكن از پس نقشي كه به او واگذار كرديم بر آمد و توانست نظر مخاطبان را جلب كند. ما حتي از نيروي انتظامي هم ري اكشنهاي خوبي دريافت كرديم و بسياري بر اين باور بودند او ارتباط خوبي با اين نقش برقرار كرده و ضمن جذاب نشان دادن كاراكتر پليس آن را كاملاً باورپذير هم نشان داده.
شما از عنصر تكنولوژي به بهترين شكل ممكن در سريالتان بهره برديد و اجازه نداديد هوش سياه از ريتم خارج شود و ضرباهنگ سريعي را براي آن در نظر گرفتيد.وقتي ما در مورد موضوعي مانند رايانه حرف ميزنيم با توجه به پيشرفت روزانه اين تكنولوژي نميتوانستيم اثر را به نوعي از ريتم خارج كنيم و بايد سرعت را به عنوان اصليترين چاشني سريال لحاظ ميكرديم. خوشبختانه در اين مسير تا حد زيادي موفق عمل كرديم و توانستيم آن چيزي كه در ذهنمان وجود دارد را به تصوير بكشيم. در هر حال ريتم كند براي اين سريال كشنده بود به همين جهت سعي كردم فاصله و مكثهاي طولاني را در تدوين و تصويربرداري و در بازي و روايت قصه به حداقل برسانم.
به نظرتان اين سريال ميتواند در كاهش جرايم رايانهاي تأثيرگذار باشد؟اين مسئله يكي از هدفهاي ما در ساخت اين سريال بود و تمام تلاشمان را به كار بستيم كه به نوعي توجه مسئولان و مردم را متوجه جرايم رايانهاي كنيم؛ چراكه طي چند سال اخير بسياري از بياخلاقيهايي كه در جامعه رخ ميداد به واسطه اين مشكلات بود. از اين جهت ما سعي كرديم به شكل كارشناسانه و البته جذاب به اين موضوع بپردازيم و تصورم بر اين است كه اين سريال ميتواند جلوي بسياري از مشكلات را بگيرد چراكه آگاهي در خيلي از موارد شرط پيگيري محسوب ميشود.
سريال «هوش سياه» كار مشاركتي با نيروي انتظامي است يا يك سريال مستقل به شمار ميرود؟خوشحالم كه اين سؤال را مطرح كرديد چون بسياري تصورشان بر اين است كه اين سريال حاصل يك كار مشاركتي است در حالي كه اين سريال كاملاً مستقل در فضاي رسانهاي ساخته شده است و ما از جانب نيروي انتظامي به لحاظ مالي ساپورت نشديم. هر چند كه در بخش تحقيقات ما از نظر دوستان نيروي انتظامي بهره برديم.
يكي از چيزهايي كه همواره به آثار پليسي لطمه وارد ميكند نشان دادن تصوير اغراق شده و غير واقعي از پليس است به طوري كه مخاطب فكر ميكند با يك سوپرمن طرف است.
دقيقاً اين موضوعي كه شما به آن اشاره كرديد جزو دغدغههاي من به شمار ميرود چون مخاطب معمولاً دوست دارد با قهرمان قصهاش به نوعي ارتباط برقرار كند و اگر تصويري كه ارائه ميشود براي او نمونه عيني نداشته باشد آن ارتباطي كه بايد را با اثر برقرار نميكند، به همين خاطر ترجيح دادم كاراكتري كه ارائه ميدهم ضمن قدرتمند بودن شبيه به يك سوپر من نباشد و در چارچوب منطق افراد بگنجد. در هر حال تلاش ما بر اين بود كه بتوانيم تصويري را كه از پليس ارائه ميدهيم باعث ارتقاي جايگاه پليس در ايران و در نهايت منجر به افزايش غرور ملي شود.
جرايم رايانهاي درست مانند تكنولوژي هر روز در حال پيشرفت است؛ به نظرتان پليس ايران توانسته متناسب با اين تكنولوژي پيشرفت كند؟ اگر بخواهيم منصفانه در اين مورد قضاوت كنيم بايد بگويم نه، چون ما با آن ايدهآلي كه بايد فاصله داريم و نتوانستيم خودمان را با اين پيشرفت انطباق دهيم اما خب خوشبختانه اين سريال ميتواند اين نويد را به مردم بدهد كه پليس در اين زمينه در حال پيشرفت است و از پيشرفتهاي رايانهاي عقب نمانده است.
ساخت «قتل آنلاين» چقدر شما را براي ساخت «هوش سياه» ترغيب كرد؟ساخت «قتل آنلاين» باعث شد من با قابليتهاي جديد فيلمسازي در اين فضا آشنا بشوم به همين خاطر براي ساخت اثر ديگري در اين ژانر ترغيب شدم و در نهايت اين موضوع باعث شد كه ايده ساخت سريال هوش سياه در ذهنم شكل بگيرد و رفته رفته با پرداخت به آن توانستم اين سريال را جلوي دوربين ببرم. ولي خب بايد اعتراف كنم سريال هوش سياه نوع كامل و پيشرفته قتل آنلاين بود و من توانستم از تجربياتم در اين زمينه استفاده كنم و اثر خوشساختتري را بسازم.
شما در بخشي از مصاحبه به اين موضوع اشاره داشتيد كه تمام تلاشتان را به كار بستيد تا سريالتان در فضاي متفاتي ساخته شود و حتي كسي نتواند آن را با نمونه خارجي مقايسه كند اما خب اين واقعيت كه شما از هيچ اثري در ساخت «هوش سياه»تأثير نگرفتيد كمي دور از ذهن به نظر ميرسد؟اين كه بگويم هيچ نوع تأثير پذيري وجود نداشته است كمي اغراق است. من تلاش كردم كه اين تأثيرگيري به حداقل برسد و شكل اغراق شدهاي به خود نگيرد. در هر حال شما نميتوانيد هوش سياه را با نمونههاي خارجي مقايسه كنيد و بگوييد اين شبيه به فلان كار است و خب همين موضوع برگ برندهاي براي اين سريال محسوب ميشود.