یکی از موضوعاتی که با حضور مدیریت شهری جدید مورد تأکید تیم جدید قرار گرفت، تصریح بر استفاده از ظرفیت زنان و جوانان در پستهای مدیریتی بود.
بررسی واقعیت موجود، اما بیانگر آن است که گرچه انتقادات سویهمند از مدیریت قبلی شهری مطرح بود، اما تیم جدید در شهرداری تهران مسئله زنان و مطالبات آنان را در یک مدار معکوس دنبال کرده و ابراز نظر و دیدگاه برای برابری جنسیتی و اعمال دیدگاههای زنان در تصمیمسازیهای شهری و اجتماعی را به حاشیه رانده است. به عبارت دیگر، اصلاحطلبانی که تا دیروز از زنان و برابری جنسیتی سخن میگفتند خود هم اکنون دایره بستهتری را شکل داده و محدودیتهای مهندسیشدهتری نسبت به زنان دنبال میکنند.
در این میان برای وضوح بیشتر ماجرا باید تأکید داشت که لایههایی از مدیریت شهری در ابتدای امر خواست و مطالبه زنان را به حضور زنان در عرصه مدیریت و بیتوجهی به نیمی از جمعیت تهران در مقایسه با مردان تقلیل داده و کلیشه حضور زنان در معاونتها و پستها را گرچه بزرگنمایی کردند، اما روح جاری کردن دیدگاههای زنان در تصمیمسازیها را عملاً مسدود کردهاند.
اگر در مدیریت گذشته شهری جایگاه مشاور امور زنان در شهرداری تثبیت شده و هر شهردار منطقهای دارای مشاور امور زنان بود، اما در مدیریت جدید گرچه یک پست معاونت برای زنان در برخی امور کارکردی خاص تعریف شده، اما جایگاه مشاور امور زنان در مرکز و در مناطق جمعآوری شده و با دستورالعمل جدید و در چارچوب چابکسازی به تاریخ پیوسته است.
در این زمینه و در شرایطی که زنان در جایگاه امور مشاوره در سطح مناطق تهران عضو شورای برنامهریزی نیز بودند، اما هماکنون مدیریت شهری با حذف محترمانه زنان سیاست دیگری را برگزیده است. در این خصوص باید گفت: پیش از این مشاوران زن در سطح مناطق ضمن حضور در شورای برنامهریزی علاوه بر رصد وضعیت زنان هر منطقه، تعامل با آنها و ارائه تحلیل از شرایط موجود را دنبال کرده و از جانب دیگر به عنوان عضو شورای برنامهریزی هر منطقه میتوانستند نگرش جنسیتی مبتنی بر جاریبودن نگاه بر تعیین راهکارهای برنامهای برای توجه به مسائل زنان در متن شهر را وارد حوزههای برنامهریزی کنند. ولیکن آنچه اکنون اتفاق افتاده فضای متفاوتی را ترسیم کرده است. نهتنها مشاور امور زنان شهردار دیگر پستی ندارد، بلکه در مناطق بیستودوگانه نیز این جایگاه حذف شده، با این وعده که هر یک از شهرداران یکی از معاونان خود را از میان زنان انتخاب کند، ضمن اینکه آنها دیگر حق رأی در شورای برنامهریزی را ندارند.
این اتفاق در حالی صورت پذیرفته که هماکنون اکثر جامعهشناسان و فعالان در حوزه آسیبهای اجتماعی تأکید دارند که آسیبهای اجتماعی در کلانشهر تهران به سمت زنانه شدن رفته و در برخی از آسیبها زنان محور اصلی را به خود اختصاص میدهند، اما مشاورهگیری در این رابطه از دیدگاههای زنان تهی شده است.
در مجموع، اما با توجه به این موضوع میتوان گفت:
- مسئله زنان و مطالبات آنان نشان داده که همچنان به عنوان یک پروژه سیاسی برای جریانهای سیاسی محسوب میشود
- اربابان خط و ربط سیاسی در حال تقلیلگرایی خواست زنان به تصاحب پست سیاسی منهای تأثیرگذاری در تصمیمسازیها هستند
- عدم درک زنانه شدن آسیبهای اجتماعی و عدم دخالت دادن دیدگاههای قشر زنان در تصمیمسازیها برای این آسیبها ابتر و اقطع شدن سیاستهای اصولی برای درمانهای اصولی را در پی خواهد داشت
-به رغم ادعای موجود به نظر میرسد مدیریت شهری جدید باید با اولویتبخشی ترمیم ساختار حوزه زنان و خانواده در شهرداری نیمی از ظرفیت انسانی شهر را به عنوان یکی از مؤلفههای توسعه پایدار در تمام احکام برنامههای خود لحاظ کند.