دشمنی علیه حاکمیت دینی در تاریخ بشر و خصوصاً تاریخ اسلام بر دو بخش اساسی قابل تقسیم است؛ اول دشمنی علیه اساس و بنیان یک حاکمیت که مدعی عدم حق برای وجود آن حاکمیت است و عموماً تا قبل از ایجاد و قاطعیت حاکمیت بروز داشته و پس از ثبوت حاکمیت به شکلی بیرونی این دشمنی ادامه دارد و دوم دشمنی در درون حاکمیت است که به دلایل گوناگون و برای تأمین منافع مختلف، مانند حسادتها، تفاوت دیدگاه در تعریف منفعت، تأمین منافع دشمن بیرونی و ... از درون حاکمیت بارز میشود. موارد مطروحه در مجموعه حاضر معطوف به توصیف و توضیح دشمن درونی بوده و در ساحتهای گوناگون این دشمنی را مورد بررسی قرار داده است.
در اثری که در معرفی آن سخن میرود و در هشت جلد توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است، تلاش شده با شیوهای جدید ابعاد پیچیده رفتار علیه حاکمیت توحیدی، از درون حاکمیت و تابعین آن در ساحتهای گوناگون مورد کنکاش قرار گیرد و برای این مهم از روابط نشانهشناسانه در ارائه مفاهیم استفاده شده است و موضوعات از وجوه گوناگون و به شکل مجموعه مقالات کونته مورد بررسی قرار گرفته که حاصل مجموع مطالب ارائه شده؛ فهمی از دشمنی علیه یک حقیقت تاریخی و تحلیلی مستند است؛ بر جریان تاریخ انقلاب اسلامی در وجوه شخصیتهای علیه حاکمیت و تطور و تبدیل آنها، جریانهای سیاسی، تحولات و دیدگاهها و شخصیتهای انقلابی و پیشرو در تبیین انقلاب اسلامی با دیدگاهی جهانی که به مقابله با این دشمنی پرداخته و شهید شدهاند. امید است مطالعه این مجموعه دیدی حقیقت جو به مخاطب خود داده و مطلعی باشد بر تحقیقی جامعتر و انگیزهای برای کنکاش حقیقت انقلاب اسلامی.
آنچه از آن سخن میرود، تلاشی است برای واکاوی برخی ابعاد زندگی دو روحانی نامدار که دست تقدیر، لباس مرجعیت را بر قامت آنان پوشاند، ولی هر یک به دلایلی خاص، از بزرگترین جنبش روحانیت و مرجعیت در تاریخ تشیع (انقلاب اسلامی) دل بریده و مسیری دیگر گزیدند.
مقاله اول این کتاب، مروری دارد بر زندگانی آیتالله سیدکاظم شریعتمداری از ولادت تا وفات. در این مقاله به اجمال برخی گلوگاههای سیاسی حساس در زندگانی ایشان بررسی شده است.
مقاله دوم به یکی از نکات پیچیده تاریخ معاصر نظر کرده است. مواضع علنی آیتالله شریعتمداری که در بیانیهها و مصاحبههای ایشان به چشم میخورد، از ایشان تصویری انقلابی ساخته بود که کمتر کسی در آن تردید روا میداشت، اما با نگاه به اسناد ساواک که حاصل جلسات مخفیانه با آیتالله شریعتمداری یا شنود منزل ایشان است نکات دیگری بر پژوهنده هویدا میشود که این مقاله سعی دارد به همان دانستنیها بپردازد.
مقاله سوم، نگاهی انداخته است بر روابط آیتالله منتظری با قوهقضائیه جمهوری اسلامی.
مهمترین مسئولیت آیتالله منتظری- که در دهه اول با عنوان قائممقام رهبری در جامعه شناخته میشد- مسئولیت در دستگاه قضایی بود؛ این در حالی بود که بسیاری از انتقادات آیتالله منتظری نیز به این دستگاه وارد میشد. در این نوشتار، برآنیم که به تبیین جایگاه آیتالله منتظری در قوهقضائیه دهه اول جمهوری اسلامی بپردازیم و سپس با مشخص کردن انتقادات وی و نحوه بیان آنها به برخی از نمونههای عملکرد آیتالله منتظری در امر قضا، با توجه به مستندات موجود اشاره خواهیم کرد.
مقاله چهارم کتاب نیز بر کلیدیترین ایراد آیتالله منتظری به جمهوری اسلامی دست گذاشته است که نقش مهمی هم در جدایی ایشان از نظام ایفا نمود. مسئله ادعایی شکنجه در زندانها، مطلبی نبود که آیتالله منتظری با روحیه ظلمستیز خود بتواند در برابر آن ساکت بنشیند، اما اینکه چگونه تصویر زندانهای جمهوری اسلامی در ذهن آیتالله منتظری بدل شد به «شکنجهخانه» و «کشتارگاه» مطلبی است که این مقاله با رجوع به برخی منابع دست اول، سعی در روشن کردن آن دارد.