کد خبر: 1102218
تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۰:۴۹
آرمین بینا

سرنوشت سه مرد که در جریان پرونده‌های جداگانه مرتکب قتل شده‌بودند، امروز پای چوبه دار مشخص می‌شود. در حالی که همه تشریفات قانونی برای اجرای حکم قصاص فراهم شده‌است، تلاش تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی برای برداشتن طناب دار از روی گردن متهمان جریان دارد.
امروز سه قاتل برای اجرای حکم در زندان رجایی‌شهر کرج پای چوبه دار می‌روند. متهمان در حادثه‌های جداگانه و در سال‌های قبل در تهران و شهرستان اسلامشهر مرتکب قتل شده‌بودند و چندی قبل پرونده آن‌ها پس از تأیید حکم قصاص‌شان از سوی دیوان عالی کشور برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. همزمان با سیر مراحل اجرای حکم تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرا با برگزاری جلسات صلح و سازش تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیای‌دم انجام دادند، اما اولیای‌دم هر سه پرونده اصرار بر اجرای حکم داشتند، بنابراین سه متهم امروز پای چوبه دار می‌روند، اما تیم صلح و سازش امیدوار است متهمان را از پای چوبه دار به زندگی بازگرداند.
خواستگار کینه جو
اولین مردی که قرار است امروز قصاص شود ۱۱‌مرداد سال ۸۹ در شهرک شهید مطهری شهرستان اسلامشهر دختر مورد علاقه‌اش را به خاطر اینکه به خواستگاری‌اش جواب رد داده‌بود با پاشیدن مایع اسیدی به قتل رساند.
آن روز وقتی مأموران پلیس اسلامشهر به محل حادثه رسیدند، دریافتند لحظاتی قبل دختری به نام مریم از سوی مردی مورد اسیدپاشی قرار گرفته و برای درمان به بیمارستان منتقل شده‌است.
بنابراین مأموران پلیس برای بررسی موضوع راهی بیمارستان شدند و از دختر زخمی تحقیق کردند.
وی که دچار ۷۰ درصد سوختگی با مایع اسیدی شده‌بود، با کلمات بریده بریده عامل اسیدپاشی را خواستگار قبلی‌اش به نام بهراد معرفی کرد و گفت: «بهراد خواستگار سمج من است. او مدتی قبل همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام آمد، من و خانواده‌ام به آن‌ها جواب رد دادیم، اما او اصرار داشت که خانواده‌ام را راضی کنم و می‌گفت اگر جواب رد بدهم، قید زندگی‌اش را می‌زند. به هر حال من حرف آخر را به او گفتم، آب پاکی را روی دستش ریختم تا اینکه دقایقی قبل از حادثه با من تماس گرفت و گفت برای خانواده‌ام نذری آورده‌است و از من خواست جلو در بروم و نذری را بگیرم. من حرف‌هایش را باور کردم و جلوی در رفتم، اما همین که در را باز و سلام کردم، ناگهان مایع داخل قابلمه‌ای را که در دست داشت روی صورتم پاشید و من فریادم به آسمان بلند شد و از هوش رفتم.»
در حالی تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت که به مأموران پلیس خبر رسید مریم به خاطر شدت جراحات فوت کرده‌است. بنابراین با مرگ دختر جوان پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد و کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند.
مأموران خیلی زود متهم را دستگیر کردند و وی هم با اظهار پشیمانی به قتل دختر جوان اعتراف کرد.
وی گفت: «من عاشق مریم بودم و دوست داشتم با او ازدواج کنم، اما خودش و خانواده‌اش به من جواب رد دادند. پس از این خیلی تلاش کردم آن‌ها را راضی کنم، اما موفق نشدم و به همین‌خاطر نقشه اسیدپاشی را طراحی و اجرا کردم. می‌خواستم پس از من هیچ کسی با عشقم ازدواج نکند و در نهایت روی او مایع اسیدی ریختم، اما فکر نمی‌کردم او فوت کند و الان هم پشیمان هستم.»
متهم در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد. حکم قصاص بهراد پس از تأیید در شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور برای اجرا به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد و وی امروز برای اجرای حکم پای چوبه دار می‌رود.
قتل مرد بنگاه دار
دومین مردی که امروز پای چوبه دار می‌رود، سامان نام دارد و متهم است روز ۱۵ مرداد سال ۹۲ مرد بنگاهداری را به خاطر مزاحمت برای همسر برادرش به قتل رسانده و جسد او را در بیابان‌های اسلامشهر رها کرده‌است.
۱۶ مرداد سال ۹۲ زنی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی همسرش شکایت کرد. وی گفت: «همسرم بهرام بنگاهدار است و دیروز شوهرم گفت با مردی برای دیدن خانه‌ای در یکی از خیابان‌های جنوبی تهران قرار دارد و بعد از اینکه به محل قرار رفت دیگر خبری از او نشد و الان نگران او هستم.» با طرح این شکایت مأموران موفق شدند، خودروی مرد گمشده را کنار ساختمان در حال ساختی پیدا کنند، اما از بهرام اثری نیافتند. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، به کارآگاهان جنایی خبر رسید مأموران پلیس اسلامشهر جسد مردی را در بیابان‌های اطراف شهر کشف کرده‌اند که با مشخصات مرد گمشده مطابقت دارد.
بدین ترتیب جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و اولیای دم جسد بهرام را شناسایی کردند. مأموران پلیس در ادامه برای شناسایی قاتل، صاحب تلفن همراهی را که با وی در روز حادثه تماس گرفته‌بود، شناسایی کردند. صاحب خط زن جوانی بود که مدعی شد شماره تلفنش را به فرد دیگری واگذار کرده‌است. مأموران در ادامه پس از بازداشت چند نفر که از تلفن همراه استفاده کرده‌بودند، به مرد جوانی رسیدند که برای آخرین‌بار با مقتول حرف زده‌بود.
متهم که سامان نام داشت در بازجویی‌ها به قتل مرد بنگاهدار اعتراف کرد و در ادعایی گفت: «مدتی قبل برادرم گفت بهرام مزاحم همسرش است. وقتی با همسر برادرم صحبت کردم، او هم تأیید کرد که بهرام برای او مزاحمت ایجاد می‌کند. به همین خاطر تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. روز حادثه به بهانه خرید آپارتمان در حال ساختی با او تماس گرفتم و او را به آن محل کشاندم و خفه‌اش کردم.»
متهم پس از اعتراف در دادگاه به قصاص محکوم شد و حکم قصاص او برای اجرا به دادسرای امور جنایی فرستاده شد.
قتل شوهر عشق سابق
آخرین متهم که قرار است با چوبه دار قصاص شود، مرد هنرمندی به نام پیمان است که برای رسیدن به عشق دیرینه‌اش، شوهر وی را در شامگاه پنج‌شنبه ۲۸ بهمن سال ۹۵ در بزرگراه آزادگان با شلیک گلوله به قتل رساند.
آن روز به مأموران پلیس تهران خبر رسید مرد ۳۲‌ساله‌ای به نام مرتضی در بزرگراه آزادگان هنگام پنچر‌گیری خودرو همسرش با شلیک گلوله مرد ناشناسی زخمی و پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده‌است. همسر مقتول در ادعایی گفت: «در بزرگراه آزادگان در حال رانندگی بودم که متوجه شدم لاستیک خودروی پژو ۲۰۶ خودم پنچر شده‌است. با شوهرم تماس گرفتم و درخواست کمک کردم و او هم به سرعت خودش را به محل رساند، اما هنگامی که در حال تعویض لاستیک بود، مرد موتور‌سواری با کلت کمری به سوی او شلیک و فرار کرد.»
کارآگاهان در بررسی چرخ‌های خودرو متوجه شدند که هیچ‌کدام از لاستیک‌ها پنچر نشده‌بود. آن‌ها احتمال دادند که همسر مقتول ماجرایی را پنهان می‌کند، بنابراین بار دیگر از او تحقیق کردند. متهم وقتی با مدارک و دلایل روبه‌رو شد، اعتراف کرد که شوهرش را خواستگار سابقش به قتل رسانده‌است. وی گفت: «پیمان خواستگار سابقم بود، اما ما موفق به ازدواج نشدیم و من با مرتضی ازدواج کردم. او مدتی قبل متوجه اختلاف من با شوهرم شد و پیشنهاد قتل شوهرم را داد و من هم قبول کردم و دو نفری نقشه را طراحی و اجرا کردیم. آن شب به دروغ شوهرم را به آزادگان کشاندم و پیمان هم او را با شلیک گلوله به قتل رساند.»
با اعتراف متهم مأموران پیمان را بازداشت کردند، وی هم به قتل اعترا ف کرد. متهم گفت: «من مرد‌ی هنرمند هستم و تا الان ۲۰ جلد کتاب در زمینه‌های هنری نوشته‌ام و بازیگر هم هستم. ۱۶ سال قبل بود که به خواستگاری المیرا رفتم، اما موفق به ازدواج با او نشدم تا اینکه مدتی قبل در اینستاگرام دوباره همدیگر را پیدا کردیم. او می‌گفت شوهرش او را اذیت می‌کند. شیطان مرا فریب داد و تصمیم گرفتم شوهرش را از سر راه بردارم و با او ازدواج کنم.»
متهم پس از اعتراف در دادگاه محاکمه شد و اولیای‌دم برای وی درخواست قصاص دادند. حکم قصاص متهم پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستاده شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار