کد خبر: 1105561
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۶
گفتگو با جانباز محمود تاری از مداحان حاضر در جبهه‌های دفاع مقدس
جانباز محمود تاری متولد اول شهریور سال١٣٣٩در تهران است. او در دفاع مقدس بار‌ها به جبهه‌ها اعزام شد و در عملیات‌های رمضان، خیبر و آزاد‌سازی بستان شرکت داشت. بعد از آن به عنوان نیروی فرهنگی، مداح و شاعر حضورش درجبهه را تداوم بخشید. جانباز تاری برادر شهید احمد تاری است که در سال ۱۳۵۷ به شهادت رسید. با محمود تاری که شاعر و مداح دوران دفاع مقدس است همراه شدیم تا از آن روز‌های پرخاطره برای‌مان بگوید.

 


مداحی را از چه زمانی آغاز کردید؟
من مداحی را پیش از جنگ شروع کرده بودم، اما اوجش در دفاع مقدس بود که زمینه زیادی برای مداحی در آن وجود داشت، چه در واحد‌های رزمی و عمل‌کننده و چه در اعزام‌های فرهنگی.

اینکه می‌گویید «زمینه زیادی برای مداحی در جبهه‌ها وجود داشت» بیانگر چه واقعیت‌هایی در دفاع مقدس است؟
جنس دفاع مقدس ریشه در عاشورا داشت و بر همین اساس شارژ روحی رزمندگان با مداحی‌ها و نوحه‌های حماسی بود. صددرصد می‌توان گفت آن چیزی که انگیزه رزمندگان را برای ماندن و اشتیاق در عملیات‌ها به درجه اعلا می‌رساند، مداحی‌هایی بود که بعضی از شب‌ها مانند شب‌های چهارشنبه و شب‌های جمعه یا مناسبت‌های مختلف انجام می‌شد.
مرثیه‌خوانی و عزاداری برای اهل بیت (ع) خاصه روضه‌خوانی حضرت سیدالشهدا (ع) و شهیدان کربلا تأثیرات بسزایی در روحیه رزمندگان داشت. وقتی در سنگر‌ها برای رزمندگان روضه خوانده می‌شد، آن‌ها خود را در صحنه عاشورا می‌دیدند و حس یاری حسین‌بن علی (ع) و حسین زمان (امام خمینی) در آن‌ها به منصه ظهور می‌رسید. این حس، حس عاشورایی بود که او را مقاوم‌تر در صحنه نگه می‌داشت.

شعرهای‌تان را چطور انتخاب می‌کردید؟
چون من قبل از دفاع مقدس مداحی می‌کردم، به شعر مجهز بودم. خودم هم از دور دستی بر آتش داشتم و گاهی سیاه‌مشقی به نام «شعر» می‌سرودم و اگر جایی احساس نیاز می‌کردم، دست به قلم می‌شدم و نیاز شعری خودم را برآورده می‌کردم. به خوبی یاد دارم که وقتی آقای علیرضا بکایی مسئولیت ستاد دعا را بر عهده داشتند، دو جزوه نوحه از من چاپ و در ایام محرم بین مداحان لشکر‌ها توزیع کردند. در همین راستا گاهی حاج صادق آهنگران از نوحه‌های من برای مداحی استفاده می‌کرد.
بند‌های اول آن نوحه‌ها را به خاطر دارم:
الگوی هر آزاده‌ای-‌ای حسین جانم
در راه دین جان داده‌ای-‌ای حسین جانم
تو می‌روی میدان با قلب سوزان
ببین خواهرت آید با چشم گریان
مظلوم حسین جانم، مظلوم حسین جان
که بعد‌ها این نوحه را جناب آقای حسن سلطانی با آهنگ خواندند و سال‌های متمادی در ایام محرم از صداوسیما پخش می‌شد.
یا این رباعی که همه می‌خواندند:
آنقدر غمت به جان پذیریم حسین
تا قبر تو را به بر بگیریم حسین
مَپسند که ما سوختگان غم تو
در حسرت کربلا بمیریم حسین
اشعار دیگری هم از من بود که زمزمه مداحان دوران دفاع مقدس بود.

خاطره‌ای از آن روز‌های مداحی‌تان در جبهه روایت کنید.
شبی به اتفاق مداح شهید رضا قنبری که در واحد تبلیغات لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) خدمت می‌کرد، از دوکوهه عازم کرخه، محل استقرار نیرو‌های لشکر حضرت رسول (ص) شدیم. شب میلاد حضرت زینب کبری (س) بود. من بعد از سخنان فرمانده لشکر حاج محمد کوثری مداحی کردم. شب خاطره‌انگیزی بود. بعد از مداحی، فرمانده گردان میثم جاویدالاثر علی‌اصغر ارسنجانی، مرا به چادر خودش دعوت کرد. با او پیرامون شعر زیاد صحبت کردم و در همان شب تقریباً نصف دفترچه برایش شعر نوشتم. همان جا درسی از آن فرمانده مخلص گرفتم، نیمه‌های شب از چادر خارج و برگشتش طولانی شد. نزدیکی‌های اذان صبح وقتی برای وضوگرفتن سمت منبع آب رفتم، منظره‌ای از آن شهید دیدم که خیلی به حال‌شان غبطه خوردم و با خودم گفتم این مردان خدا کجایند و ما کجاییم؟ او به خاک افتاده بود و با چنان تضرع و خشوعی عبادت می‌کرد که به حالش غبطه خوردم.
در نوبت بعد که از پادگان دوکوهه به قصد کرخه راه افتادیم و از پادگان خارج شدیم، در اثر سانحه و برخورد دو وانت تویوتا که مملو از رزمنده بود، رضا قنبری و تعداد دیگری از نیرو‌ها به شهادت رسیدند. من با جراحات شدید و با کمک حاج‌صادق آهنگران و حاج علیرضا بکایی از بیمارستان اندیمشک به بیمارستان شهید بقایی اهواز منتقل شدم و چندین عمل جراحی روی شکستگی پیشانی و چشم و بینی‌ام انجام شد. سمت چپ صورتم کاملاً آسیب جدی دید و هنوز آن آثار در صورتم باقی است.
خاطره دیگری که دارم این است که دو سه روز مانده به عملیات آزاد‌سازی دشت عباس، ما در روستایی نزدیک شوش مستقر بودیم. من شروع کردم به شعر مدح و منقبت حضرت زهرا (س) و بعد از آن، روضه شهادت آن بانو را خواندم. جلسه تمام شد و دعا هم خوانده شد ولی رزمندگان همچنان سر جای خود نشسته بودند و گریه امان‌شان نمی‌داد. بیشتر شهیدان در عملیات بزرگ دشت عباس از ناحیه پهلو و بازو شهید یا مجروح شدند.

گفتند اشعارتان را در جبهه در اختیار مداحان دیگر قرار می‌دادید، اگر می‌شود مصداقی به این موارد اشاره کنید.
شهید رضا قنبری خودشان مداح بودند. هر وقت به اهواز می‌آمدند، در ستاد دعا مجموعه‌ای از اشعار را برایش می‌نوشتم. دیگر عزیزی که خیلی با من مکاتبه داشت و درخواست شعر می‌کرد، جاویدالاثر علی‌اصغر ارسنجانی، فرمانده گردان میثم بود. برای آقای بکایی که در جای جای جبهه دعاخوانی داشت، اشعار مناسبی را می‌فرستادم. حاج رضا پوراحمد هم از رزمندگانی بود که مرتب از من می‌خواست برایش شعر بفرستم. حاج مهدی منصوری با من مراوده شعری داشت. یادم است به دعوت حاج مهدی منصوری بیش از یک ماه به لشکر امام حسین (ع) که در سنندج اردوگاه داشتند، رفتم و در آنجا برای مداحان لشکر امام حسین (ع) کلاس مداحی گذاشتم.
بعد از جنگ چگونه کار مداحی را ادامه دادید؟
بعد از اتمام جنگ مصمم‌تر به اجرای مداحی پرداختم و ضمن تقویت خودم در عرصه مداحی، در مجالس شعرخوانی هم حضور چشمگیر داشتم. در عرصه شاعری حدود ٢٢سال در حوزه هنری و انجمن نغمه‌سرایان مذهبی شرکت می‌کردم و از محضر استادانی همچون: حسن حسینی، قیصر امین‌پور، حمید سبزواری، علی معلم و خیلی دیگر از شاعران انقلاب کسب فیض کردم. در حال حاضر هم ١٢مجموعه شعر دارم که چاپ شده است. از آن جمله می‌توانم به «در آغوش زخم، همنفس با کربلا، یاس‌های تشنه لب و مکتوب عشق» اشاره کنم. من بیش از ١٠مورد دبیر همایش شعر آیینی بودم. داوری مسابقات مداحی کشور را در کارنامه خود دارم. داوری مسابقات نوگلان حسینی و نیز در بیشتر مراسمات رسمی کشور به عنوان مداح دعوت می‌شدم. از افتخاراتم این است، قبل از نماز بر پیکر حضرت امام (ره) توسط آیت الله‌العظمی گلپایگانی، به اجرای مداحی پرداختم. عضو مؤسس و هیئت امنای خانه مداحان و از بنیانگذاران مجمع‌الذاکرین حسینی تهران به ریاست استاد حاج غلامرضا سازگار هستم. دو سال جانشین بسیج مداحان سپاه حضرت محمد رسول‌الله (ص) و برگزیده چندین مسابقه اشعار آیینی در سطح کشور هم بوده‌ام. سفر به چند کشور و اجرای مداحی برای ایرانیان مقیم در آن کشور‌ها مثل امریکا، مرکز اسلامی مریلند، نیویورک مرکز اسلامی امام علی (ع)، لندن و منچستر در مراکز اسلامی امام علی (ع)، اتریش (وین) مرکز اسلامی امام علی (ع) و مداحی در دو مرکز اسلامی رومانی در سفارت جمهوری اسلامی، چهار سفر به امارات (دوبی)، مسجد امام حسین (ع) و سفر به عربستان، عراق و سوریه به عنوان مداح بعثه مقام معظم رهبری از دیگر افتخاراتی است که شکر خدا در این راه مقدس نصیبم شده است. همچنین توفیق اجرای مداحی در دیدار مداحان با رهبر فرزانه انقلاب و نیز روضه‌های خصوصی را دارم.

چقدر مداحی امروزتان را متأثر از روز‌های رزم و روضه‌خوانی شب‌های عملیات در هشت سال دفاع مقدس می‌دانید؟
حضور در جبهه و درک آن سال‌های ایثار و رشادت، ماندنم در راه شهیدان را به همراه داشت. تأثیرات معنوی یقیناً در وجودم نهادینه شده است. امروز در آثار شعری و مداحی‌های من به وضوح این تعهد و ماندگاری در مسیر حفظ ارزش‌های دینی و انقلابی دیده می‌شود. این تعریف از خویش نیست بلکه ادامه دادن مسیر شهیدان در پیروی از ولایت است. جایی که من بهترین جوانان عصر خویش را دیدم که به خون خود غلتیدند، جایی که وصیت‌نامه‌های آنان را خواندم و پیام‌شان را دریافت کردم. دیگر نمی‌توانم راهی را انتخاب کنم که شهیدان آن را نمی‌خواسته‌اند.

یادی کنیم از برادر شهیدتان احمد تاری، ایشان کجا به شهادت رسیدند؟
برادرم شهید احمد تاری شهید اول محرم سال١٣۵٧ در تهران مقابل مسجد لرزاده است؛ آن زمان که گارد رژیم شاه و مأموران کلانتری ۱۴ تهران به صف تظاهرکنندگان حمله کرد و تعدادی از مردم عزادار سیدالشهدا (ع) را به خون غلتاند. شهید احمد برای بیرون آوردن نوجوان مجروح به نام حمیدرضا بیابانی خود را به او رساند، ولی قبل از هر عملی توسط مزدوران شاه از ناحیه سر مورد هدف قرار گرفتند و هم احمد و هم آن نوجوان، هر دو به شهادت رسیدند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار