جوان آنلاین: بــــیتردید دوران سلطنت قاجار را از جنبههای گوناگون، میتوان دوران تحول دانست. تغییراتی که نهایتاً، به انقلاب مشروطیت انجامید و پیامدهایی که هنوز، میتوان از آنها در زندگی فردی و جمعی ایرانیان سراغ گرفت. در فهم و تحلیل این واقعه اما، سهم فرهنگ و دگردیسیهای مربوط به آن از همه بیشتر مینماید. چه اینکه هر پدیدهای، نخست از یافتن و فهمیدن آغاز میشود و سپس در حوزههای دیگر، به خودنمایی میپردازد. به واقع بازخوانی تغییرات فرهنگی در آن دوره، تلاش برای درک کلیدیترین عامل تحول قلمداد میشود. «نخبگان و تحول فرهنگ سیاسی ایران در دوره قاجار»، به بازخوانی این موضوع پرداخته و به ویژه نقش نخبگان را در تأثیرگذاری بر بدنه اجتماعی، به تحلیل نشسته است. این پژوهش توسط نورالله قیصری انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گمارده است. تارنمای ناشر در اشاراتی کوتاه، اهمیت موضوع کتاب و مطالب مندرج در آن را به ترتیب پیآمده تشریح کرده است:
«تحول در فرهنگ سیاسی، به معنای تغییر نگرش نسبت به سیاست است و آنچه به نگرش افراد و تودهها به سیاست شکل میدهد، مجموعهای از باورها، ارزشها و معتقدات است. سیاست نیز فرآیند اتخاذ تصمیم و اجرای آن در امور عمومی توسط اجزای نهادی است که حکومت خوانده میشود. بنابراین تحول در فرهنگ سیاسی، به معنای تحول در نگرش افراد و تودهها نسبت به حکومت و اجزای آن است. آغاز فرآیند، دامنه، میزان و دوره زمانی تحول، تابع عوامل متعدد دیگری است که آن عوامل، اجزای اصلی محیط زندگی فردی و جمعی، یعنی محیطهای فیزیکی، اجتماعی و روانشناسانه را دستخوش تغییر میکند. عوامل بینالمللی و خارجی چون: استعمار و انتشار، انتقال و غلبه فرهنگی، عوامل داخلی چون: تغییرات نسلی، مهاجرت، تحرک اجتماعی، تغییر مناسبات تولیدی، تغییرات نهادی و عواملی چون: انگیزشهای درونی و مواجهه با شرایط نوظهور و همچنین عملکرد کارگزاران یا نخبگان سیاسی، در زمره مهمترین عوامل تغییردهنده محیط زندگی فردی و جمعی هستند. شدت و اهمیت این عوامل، از یک جامعه به جامعه دیگر متفاوت است. در ایران از نهضت تحریم تنباکو در سال ۱۲۷۰ ش تا پیروزی نهضت مشروطه در سال ۱۲۸۵ ش، نخبگان مهمترین نقش را در تحول فرهنگ سیاسی ایفا کردهاند. عملکرد نخبگان سیاسی در ایران، بهویژه نخبگان بر قدرت یا کاندیدا، در تغییر این محیطها، بهویژه محیط روانشناسانه افراد و تودهها، خواه به صورت عمدی یا غیرعمدی، تابع الگوی روابط درونی آنها، تنوع و ضرورتهای کارکردی رژیم سیاسی ایران و گفتمان سیاسی نخبگان بوده است. به عبارتی نوعی هم تغییری بین این عوامل و تغییرات در نگرش تودههای ایران، نسبت به حکومت در این دوره مشاهده میشود. انتشار مفاهیم سیاسی جدید، ارائه الگوهای بدیل نظام سیاسی و انتقاد از شرایط اجتماعی و سیاسی توسط نخبگان کاندیدا از طریق سازوکار اطلاعرسانی خاص جامعه ایران، مهمترین شیوه نخبگان در تغییر فرهنگ سیاسی ایران در دوره مورد بحث بوده است. کتاب حاضر در راستای مطالعه نقش نخبگان در تحول فرهنگ سیاسی ایران، به بررسی اندیشههای سه نخبه سیاسی تأثیرگذار در دوران مورد بحث، بر توده مردم و بازتاب آنها در تحولات آن زمان پرداخته و برای این بررسی مستقیماً به آثار مکتوب مهم و اثرگذار آنها مراجعه کرده و بازتاباندیشههای آنان را در اعلامیهها و رویدادهای آن دوران به رشته تحریر درآورده است....»