چهار سال بعد از تنش بيسابقه در روابط تركيه با رژيم صهيونيستي، مقامهاي دو طرف از مذاكره براي عاديسازي روابط صحبت ميكنند. به نظر ميرسد دولت ادوغان بعد از مطرح كردن سياست نافرجام «تنش صفر» با همسايگاني مانند عراق، سوريه، ايران و ارمنستان، به سمت سياست سنتي عاديسازي با اسرائيل در حال چرخش است.
دلايل عاديسازي
ميرطاهر حركت دو طرف به سمت عاديسازي را نتيجه چند تحول ميداند:
- نزديكي منافع دوطرف در قبال تحولات منطقهاي به ويژه در ارتباط با بحران سوريه
- كاستيهاي اقتصادي دو طرف و نياز متقابل براي همپوشاني اقتصادي
- نياز ويژه اسرائيل به آب و انرژي
اسرائيل و تركيه متحدين منطقهاي
مير طاهر گفت: « مهمترين دليل در اين زمينه، اهميت روابط امنيتي نظامي تركيه و اسرائيل در منطقه است و اينكه تركيه در سالهاي اخير قبل از سردي روابط قراردادهاي گسترده با اسرائيل در راستاي بهسازي هواپيماهاي جنگنده و تانكها و تجهيزات زميني و ساخت هواپيماي بدون سرنشين هرون و خريداري از اسرائيل انجام داده است. » به گفته او، اسرائيل هم به تركيه به عنوان متحد منطقهاي به منظور برگزاري رزمايشهاي مشترك و اعزام نيروهاي دريايي و هوايي و از همه مهمتر دسترسي اسرائيل به ايران و جاسوسي در ايران مينگرد.
نتيجه سقوط مرسي
دكتر «محمدصادق كوشكي» استاد دانشگاه و كارشناس مسائل خاورميانه نيز در تحليل دلايل مربوط به وضعيت فعلي روابط آنكارا- تلآويو معتقد است: «اين دو با يكديگر روابط متقابلي داشتهاند كه قطع نشده، ولي در مقاطعي مخصوص اين روابط كم رنگ شده و در شرايط فعلي نيز دولت اردوغان كه خود را منجي جهان اسلام و مدافع آرمانهاي فلسطينيها ميداند، در ارتباط با عاديسازي روابط با اسرائيل مانور ميدهد. اين امر به ويژه پس از ماجراي كشتيهاي ماوي مرمره روند روابط دو طرف را بيش از پيش اهميت بخشيده است.» كوشكي گفت: «اقدامات مشترك دو طرف در اين زمينه از جمله از طريق برگزاري رزمايش مشترك به ويژه پس از سقوط مرسي در مصر و تضعيف اخوانالمسلمين تركها را به اين نتيجه رسانده است كه براي حفظ و حتي ارتقا و بهبود روابط با كشورهاي همپيمان در منطقه بايد واقع بين بود و روابط را از درگيري و تنش به سمت عاديسازي و بهبود مناسبات پيش ببرند.»