جوان آنلاین: تلاش سه ساله پلیس اسلامشهر برای رمزگشایی از راز مرگ دو نفر که با خوردن مشروب آلوده به سیانور جانشان را از دست دادهاند با بنبست مواجه شده است. پس از سه سال، پرورنده مورد نظر برای تحقیق از فروشنده مشروب به دادسرایی در تهران ارجاع شد.
صبح دیروز شنبه ۲۳ دیماه، پرونده مرگ دو مرد جوان روی میز قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت که حکایت از آن داشت صبح روز جمعه ۱۸ مهرماه ۹۹، مرد ۳۸ سالهای به نام حمید همراه یکی از دوستانش در گاراژی حوالی میدان نماز شهرستان اسلامشهر پس از خوردن مشروبات الکلی به طرز مشکوکی به کام مرگ رفتهاند.
سیانور
بررسی اوراق پرونده نشان داد حمید و دوستش در همان ثانیههای اول خوردن مشروبات حالشان به شدت بد و فریادهای کمکخواهیشان به آسمان بلند میشود و لحظاتی بعد هم قبل از رسیدن آمبولانس فوت میکنند. پس از این حادثه، اجساد برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی منتقل میشود و پزشکی قانونی هم اعلام میکند دو مرد جوان بر اثر خوردن سیانوری که داخل مشروبات الکی بوده، فوت کردهاند.
تأخیر ۳ ساله
با اعلام نظریه پزشکی قانونی، پرونده وارد مرحله تازهای میشود و تیمی از کارآگاهان شهرستان اسلامشهر به دستور بازپرس جنایی آن شهر تحقیقات خود را برای شناسایی مقصران حادثه آغاز میکنند و متوجه میشوند حمید از مردی به نام سیروس در تهران مشروب میخرید. بدین ترتیب پس از گذشت سه سال و چند ماه از حادثه چندی قبل پرونده برای شناسایی و تحقیق از فروشنده مشروب به دادسرای امور جنایی منتقل میشود. بازپرس جنایی در اولین اقدام سیروس را برای تحقیق به دادسرا احضار میکند و او هم در بازجوییها جرم خود را انکار میکند و مدعی میشود قصاب است و به حمید هم فقط گوشت میفروخته و خبر ندارد چه کسی به او مشروب فروخته است. از سوی دیگر در اوراق پرونده، شکایت پدر حمید از عروسش بود؛ او احتمال داده بود که عروسش بهخاطر بالا کشیدن ثروت شوهرش در شیشه مشروب پسرش سیانور ریخته و شوهرش را به قتل رسانده است.
اظهارات
بدین ترتیب همسر مقتول از سوی بازپرس شعبه سوم برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران احضار شد و وی صبح دیروز مقابل بازپرس با انتقاد از اطاله دادرسی در پرونده قتل شوهر سابقش ادعا کرد در مرگ حمید نقشی نداشته است.
وی گفت: «۱۱ سال قبل از حادثه با شوهرم ازدواج کردم. زندگی ما خوب بود، اما شوهرم مشروب مصرف میکرد. پس از به دنیا آمدن اولین پسرم که الان ۹ سال سن دارد برای چند سال مشروب را کنار گذاشت، اما با تشویق دوستانش دوباره شروع کرد. البته او در خانه مشروب نمیخورد و فقط در محل کارش مصرف میکرد. پدر شوهرم ادعا کرده من داخل شیشه مشروب شوهر سابقم سیانور ریختهام، اما حمید بهخاطر بچهمان اصلاً مشروب به خانه نمیآورد و مشروبات را در یخچال محل کارش نگهداری میکرد. پدرشوهر سابقم کارخانهدار و مرد پولداری است، اما از چند سال قبل با پسرش حمید اختلاف پیدا کرد. او حتی خودروی زیر پای حمید را هم گرفته بود و شوهر سابقم از خودروی خواهرش استفاده میکرد. به همین دلیل شوهرم در گاراژی متعلق به پسرعمویش دفتری داشت و در آنجا خرید و فروش ماشین میکرد و با پدرش کار نمیکرد.»
پدر شوهرم مظنون را آزاد کرد
وی ادامه داد: «روز حادثه پلیس دوربینهای مداربسته را مورد بازبینی قرار داد و مشخص شد قبل از ورود حمید و دوستش به گاراژ، مردی به نام فرخ که هم کارگر حمید بود و هم کارگر پدرش، کلید دفتر را از بالای دربر میدارد و وارد دفتر کار حمید میشود. او دقایقی را داخل دفتر میماند و یخچالی هم که شیشه مشروب داخل آن بود در همان دفتر بود. وقتی حمید و دوستش وارد میشوند او به بهانه اینکه همسرم با من کار دارد از گاراژ بیرون میرود. لحظاتی بعد شوهر سابقم و دوستش شیشه مشروب را از داخل یخچال دفتر برمیدارند و شروع به خوردن مشروب میکنند که حالشان بد میشود و فوت میکنند. دوربینها نشان داده بود وقتی آمبولانس وارد گاراژ میشود، فرخ هم از پشت آمبولانس بیرون و به نظر میآید او در همان نزدیکیها کمین کرده بود. فرخ پس از این حادثه حال خوبی نداشت و پلیس هم به او مظنون شد و او را دستگیر کرد، اما عجیب این بود که پدرشوهر سابقم به اداره پلیس رفت، رضایت داد و فرخ آزاد شد. من با پدرشوهر سابقم صحبت نمیکردم، اما وقتی پدرم از او سؤال کرده بود، او گفته بود که فرخ شیشهای است و اگر او را آزاد نمیکردیم از ما کینه به دل میگرفت و برایمان خطرناک میشد. من از اینکه تنها مظنون را پدرشوهر سابقم آزاد کرده بود تعجب کردم، اما وقتی فهمید من ازدواج کردهام از من به اتهام قتل شکایت کرد.»
قاضی براعه پس از ثبت اظهارات زن جوان، پرونده را برای رسیدگی به دادسرای شهرستان اسلامشهر فرستاد.