کد خبر: 961091
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۳
نگاهی به تاریخ نفت‌خواری‌های انگلیس در ایران
توقیف نفتکش حامل نفت ایران توسط دولت انگلیس گرچه اتفاقی خلاف حقوق بین‌الملل و غیرقانونی است و می‌توان گفت حکم تجاوز به ایران را دارد، اما نگاهی به تاریخ ظلم‌هایی که انگلیس در حق ملت ایران روا داشته...
سرویس سیاسی جوان آنلاین: توقیف نفتکش حامل نفت ایران توسط دولت انگلیس گرچه اتفاقی خلاف حقوق بین‌الملل و غیرقانونی است و می‌توان گفت حکم تجاوز به ایران را دارد، اما نگاهی به تاریخ ظلم‌هایی که انگلیس در حق ملت ایران روا داشته، نشان می‌دهد این رویداد تک‌اتفاقی غیرمنتظره در روابط ایران و انگلیس نیست بلکه حلقه‌ای از زنجیره سلطه‌طلبی و خوی استعمارگری انگلیسی‌هاست. انگلیس روزگاری در این کشور دولت جابه‌جا می‌کرد، شاه می‌برد و شاه می‌آورد، قرارداد‌های نفتی امضا می‌کرد و امتیاز می‌گرفت و با شکلی به ظاهر قانونی ثروت کشور را می‌برد. برای مردم ایران، انگلیس سرشار از خاطرات منفی است. نفتکش هم حالا جزئی از همان خاطرات است؛ خاطراتی که آنقدر قدیمی نشده که گرد فراموشی بر آن نشسته باشد. انگلیس برای مردم ایران روباه پیر است، این چهره نه می‌تواند تغییر کند و نه خوی استعمارگری انگلیسی‌ها انگیزه‌ای برای تغییر آن دارد، از این رو می‌توان به جرئت گفت هیچ دولتی در ایران و در میان توده‌های مردم قدر انگلیس منفور نیست؛ نفرتی که باعث می‌شود هر گروهی از مردم که می‌خواهد لیدر‌های گروهی سیاسی را تخطئه کند، آن‌ها را به درست یا غلط وابسته به انگلیس معرفی کند. در این جدال‌های تاریخی نفت همواره نقشی پررنگ داشته است.

دارسی؛ آغاز نفت‌خواری انگلیس در ایران

در زنجیره سلطه‌طلبی و استعمارگری انگلیسی‌ها علیه ایرانیان «نفت» نقش پررنگی ایفا کرده است. انگلیس قرارداد‌هایی یک طرفه با شاهان ایرانی منعقد کرده که عملاً جز غارت رسمی و قانونی ثروت ملی یک کشور نمی‌توان نامی دیگر بر آن نهاد.
در سال ۱۲۸۰ قراردادی توسط دربار مظفرالدین‌شاه قاجار و شخصی بریتانیایی‌تبار به نام ویلیام ناکس دارسی به امضا رسید که به قرارداد دارسی معروف شد؛ قراردادی که در واقع امتیازنامه محض بود و نه قراردادی دوجانبه و به سود طرفین. مطابق این قرارداد، ویلیام دارسی امتیاز انحصاری اکتشاف و استخراج نفت در جنوب ایران را به دست آورد. نفت ایران هنگامی اهمیت بیشتری پیدا کرد که دولت انگلستان با خرید سهام دارسی درصدد برآمد به طور مستقیم‌تری در این پروژه بزرگ مشارکت نماید و پس از آن دولت انگلستان خود مالک بی‌رقیب منابع نفتی عظیم ایران در بخش‌های جنوب و جنوب شرقی شد.

پس از جنگ اول جهانی بود که انگلستان درصدد برآمد نفوذ خود را در حوزه‌های نفتی ایران بیش از پیش مستحکم‌تر سازد و از ورود هر کشور یا شرکت نفتی خارجی به این مناطق ممانعت به عمل آورد. این انحصارطلبی در کنار درآمد ناعادلانه‌ای که انگلیس از کشف و صدور نفت ایران به دست می‌آورد و عملاً پول مردم ایران به جیب دولت بریتانیا می‌رفت، باعث شد اعتراضاتی به این قرارداد صورت بگیرد، بنابراین تلاش‌هایی صورت گرفت تا در مفاد این قرارداد تجدیدنظر‌هایی صورت بگیرد.

از چاه به چاه

در سال ۱۳۱۲ و در دوره رضاشاه تصمیم گرفته می‌شود به قرارداد دارسی پایان داده شود. قرارداد دارسی حذف شد، اما باز هم دولت ایران نتوانست مالکیت منابع نفتی را در اختیار بگیرد و با فشار سیاسی و نظامی بریتانیا وادار به پذیرش قرارداد دیگری شد. شخص رضاشاه پس از مذاکره با سر جان کدمن، رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس و رجینالد هوار سفیر بریتانیا در ایران این قرارداد را قبول و مقامات دولت را هم وادار به تصویب آن کرد.
مجلس شورای ملی نیز به اتفاق آرا آن را تصویب کرد. در این قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس همچنان با اکتشاف و استخراج و فروش منابع نفتی ایران، بدون هیچ الزامی به ارائه صورت عملکرد به دولت ایران ادامه می‌داد. مدت قرارداد ۶۰سال تعیین شد.

بر اساس این قرارداد، به بهانه کشف نفت حفاری در مناطق مختلف ایران آغاز و سرانجام چاه‌های نفت در مناطق جنوب کشف و توسط شرکت انگلیسی استخراج شد و مبالغ کمی از درآمد آن بین قبایل منطقه تقسیم و بقیه به جیب شرکت‌های وابسته به دولت انگلیس رفت.
آن‌ها با نفوذ تجاری در بین قبایل منطقه جنوب، قصد تجزیه و جدا کردن این منطقه حاصلخیز و سرشار از نفت را داشتند و در این راه جنگ‌های زیادی در این مناطق به راه انداختند و جنایات بی‌شماری را مرتکب شدند که از جمله آن‌ها جنگ محمّره و تصرف خوزستان و بوشهر و خارک بود.

ملی شدن نفت ایران

آغاز مخالفت‌های علنی و رسمی با اعطای امتیازات یک‌سویه نفتی به انگلیس پس از برکناری و تبعید رضاخان همراه بود. غلامحسین رحیمیان، نماینده مردم قوچان اولین کسی بود که برای ملی شدن نفت ایران اقدام کرد. او ضمن ارائه طرحی در مجلس چهاردهم، خواستار لغو قرارداد نفت ایران و انگلیس شد. گرچه این طرح با امضا نشدن توسط مصدق در آن مرحله شکست خورد، اما اولین تلاش رسمی برای لغو امتیاز نفتی انگلیس بود. آیت‌الله کاشانی در پیام و بیانیه‌ای اصرار بر ملی شدن صنعت نفت ایران داشت و رویه مصدق در ادامه تغییر کرده و با راه یافتن به مجلس تغییر می‌کند و از حامیان نهضت ملی شدن نفت می‌شود.

همزمان با شکل‌گیری اعتراضات گسترده بخشی از نمایندگان مجلس شورای ملی، فعالان ملی‌گرا و مردم ایران، انگلیسی‌ها جهت حفظ و تحکیم موقعیت خود در سرپل‌های نفتی ایران بر آن شدند با اعطای برخی امتیازات محدود به اعتراضات پایان دهند و البته خطر را هم از سر امتیازات و ثروتی که دست‌شان بود، دور کنند. مهم‌ترین این اقدامات قرارداد گس- گلشائیان بود که به لایحه الحاقی نفت نیز مشهور شده است و دولت رزم‌آرا تلاش فراوان کرد تا بلکه مجلس شورای ملی آن را تصویب کند، اما به رغم تمام فشار‌ها و تهدید‌هایی که وجود داشت مجلس شورای ملی آن را رد کرد. مدت کوتاهی پس از آن کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی طرح ملی شدن صنعت نفت ایران در سراسر کشور را به نمایندگان پیشنهاد کرد که پس از کش و قوس‌های متعدد در داخل و خارج از مجلس و بالاخص مدت کوتاهی پس از آن که رزم‌آرا نخست‌وزیر وقت در روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ از سوی خلیل طهماسبی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام هدف گلوله قرار گرفت و به قتل رسید، مورد توجه جدی نمایندگان قرار گرفت. در واقع فدائیان اسلام به عنوان بازوی مؤثر نهضت مردم ایران برای ملی شدن نفت عمل کرد. همزمان کارگران صنعت نفت ایران در جنوب علیه انگلیسی‌ها تجمع و اعتصاب می‌کرد و نقش مؤثری در پیشبرد این نهضت داشت.

فردای قتل رزم‌آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد. قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد و در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی تصویب گردید.
متن پیشنهاد تصویب شده: «به‌نام سعادت ملت ایران و به‌منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد.» مجلس سنا نیز این پیشنهاد را در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ تصویب کرد و پیشنهاد قانونی شد. بدین ترتیب روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به عنوان روز تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران در حافظه ملت ایران باقی ماند.

بروز مجدد خوی راهزنی انگلیسی‌ها

در دهه‌های اخیر و با انقلاب اسلامی سال ۵۷ مردم ایران که امکان همه این اعمال نفوذ‌ها و سلطه‌گری‌ها و استعمار نوین از انگلیس گرفته شد، فعالیت‌های انگلیسی‌ها به نیش زدن‌های گاه و بی‌گاه و جاسوسی‌های گسترده و کارشکنی‌های عمیق در مسیر توسعه و پیشرفت ایران رسید.
دولتی که امتیازات گسترده غارت نفت ایران را از دست داده، چندان غریب نیست در مسیر کارشکنی‌های همیشه نیش این باره‌اش توقیف نفت مردم ایران باشد. این دولت سال‌ها در پوششی قانون، راهزنی کرده و حالا هم همان خوی راهزنی را بروز داده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار