کد خبر: 1218247
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۰
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در گفتگو با «جوان»:
ما اگر انتخابات را یک روند ببینیم نه یک تک انتخابات در این صورت تأثیر مهم انتخابات متعدد این است که به فرهنگ سیاسی مردم شکل می‌دهد. محققان می‌گویند ما سه مدل فرهنگ سیاسی داریم، یک فرهنگ سیاسی انزواطلبانه و غیرمشارکتی، یک فرهنگ سیاسی تبعی و یک فرهنگ سیاسی مشارکتی داریم. 
سجاد آذری

جوان آنلاین: در شرایطی که به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شویم و بخش‌های زیادی از جامعه در گیرودار مسائل مربوط به انتخابات در حال بررسی افراد و شرایط شرکت در این عمل جمعی هستند، یکی از مسائل جالب‌توجه تأثیر انتخابات بر زندگی جمعی افراد و همچنین موضوعاتی است که موجب تأثیر بر مردم برای حضور در انتخابات می‌شود. به منظور بررسی تأثیرات انتخابات بر جامعه به سراغ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه رفته ایم و در گفت وگوی «جوان» با محسن ردادی مسائل مربوط در این خصوص را بررسی کرده‌ایم. 

در شرایطی که مردم با شور و حرارت می‌خواهند به وسیله انتخابات سرنوشت خود را رقم بزنند، این احساس مشارکت و اینکه یک عده‌ای می‌خواهند مشارکت داشته باشند یا حتی نداشته‌باشند چه تأثیری بر جامعه دارد؟
ما اگر انتخابات را یک روند ببینیم نه یک تک انتخابات در این صورت تأثیر مهم انتخابات متعدد این است که به فرهنگ سیاسی مردم شکل می‌دهد. محققان می‌گویند ما سه مدل فرهنگ سیاسی داریم، یک فرهنگ سیاسی انزواطلبانه و غیرمشارکتی، یک فرهنگ سیاسی تبعی و یک فرهنگ سیاسی مشارکتی داریم. 
در فرهنگ سیاسی غیرمشارکتی افراد اصلاً در انتخابات حضور پیدا نمی‌کنند، در فرهنگ سیاسی تبعی مردم حضور پیدا می‌کنند، اما خیلی ناآگاهانه تصمیم می‌گیرند و تصمیم آن‌ها خیلی دقیق نیست، اما فرهنگ سیاسی مشارکتی آن فرهنگی است که افراد منافع خود را می‌شناسند، افرادی که می‌توانند منافع این افراد را نمایندگی کنند، شناسایی می‌کنند و رأی آگاهانه می‌دهند. 
حالا اگر ما انتخابات را کنار هم بگذاریم و بخواهیم تأثیر آن‌ها را بررسی کنیم، مهم‌ترین تأثیری که دارد، این است که کم کم فرهنگ سیاسی مردم را تعالی می‌بخشد و به سمت فرهنگ سیاسی مشارکتی پیش می‌برد، ببینید در این ۴۰ سال، سال‌هایی بوده که حضور مردم در انتخابات کم رنگ بوده، سال‌هایی هم داشتیم که پررنگ بوده، ولی به‌رغم این افت و خیز‌ها یک فرهنگ سیاسی بین مردم به وجود آمده که ما باید مشارکت کنیم و سرنوشت خودمان را رقم بزنیم. در انتخابات هر اتفاقی بیفتد تأکید روی این موضوع است که در نهایت مردم آن چیزی را که عاقلانه است باید انتخاب کنند. تمام مردم دنیا به این اذعان دارند که باید از طریق صندوق‌های رأی مشخص شود که چه کسی قرار است در این کشور حاکمیت داشته‌باشد و هر روش دیگری غیر از صندوق رأی حتماً به ضرر مردم و حتماً بر خطاست. تجربه‌های فراوانی هم در دنیا وجود دارد که مردم سعی کرده‌اند از روش‌های دیگری نظر خود را بیان کنند، ولی کشور معمولاً به آشوب کشیده شده مثال بارز آن کشور سومالی است که مردم تلاش کردند از طریق تفنگ، اسلحه و شورش نظرات خود را به حاکمیت نشان دهند و نتیجه آن این شده که سومالی الان یک کشور آشوب زده‌است. بنابراین خیلی اهمیت دارد که این فرهنگ سیاسی مشارکتی جا بیفتد و مردم باور کنند که با تمام کمبودها، کاستی‌ها، اعتراض‌ها و سختی‌هایی که وجود دارد، اما آلترناتیوی برای صندو ق‌های رأی وجود ندارد. 

خب مردم در این روند شرکت کرده‌اند، ولی برخی از این حضور حس خوبی نداشتند و آن حسی که باید می‌گرفته را نگرفته‌اند، دلیل چنین حسی چیست و جامعه چطور باید احساس کند که نیاز واقعی خود را از انتخابات به دست آورده‌است؟ 
این موضوع حداقل سه عامل دارد که دو عامل آن مربوط به نامزد‌ها و نظام انتخاباتی است و یک عامل هم مربوط به مردم و همان فرهنگ مشارکت سیاسی است که آگاهی مردم افزایش پیدا کند تا شاهد این نوع سرخوردگی‌ها نباشیم. اولین عامل این است که مردم انتظارات خیلی خاص و بلندپروازانه‌ای از منتخبان خود دارند به این معنا که تصور می‌کنند مجلس، دولت یا هر مقام دیگری که انتخاب می‌شود، قرار است کلید سحرآمیزی داشته‌باشد که تمام یا حداقل نیمی از مشکلات مردم را یک‌شبه حل کند. همان ویژگی و میلی که مردم را سمت لاتاری، قرعه کشی‌ها یا شبکه‌های هرمی می‌برد که راه صد ساله را در یک شب طی کنیم. ویژگی که اصلاً در فرهنگ ایرانیان نیست و ایرانیان یک درخت گردو می‌کارند تا ۳۰ سال بعد ثمره بعدی آن را دریافت کنیم به جای آن فرهنگی را در میان ایرانیان در حوزه اقتصاد، روابط اجتماعی، خانوادگی یا شهرت ایجاد کرده‌اند که می‌خواهند به یک‌باره به نتیجه برسند و همین انتظارات بالا در سیاست و انتخابات هم اتفاق بیفتد و مثلاً القا می‌کنند که اگر فلانی رأی بیاورد مشکل بیکاری، تورم و ارزش ملی پول حل می‌شود، در حالی که باید متوجه باشیم که در هیچ جای دنیا این اتفاق نیفتاد و به تدریج این موارد رخ می‌دهد. این عامل اول است که برای آن باید فرهنگ سیاسی مردم رشد کند. 
اما دو عامل دیگر مرتبط با نمایندگان است، عامل دوم این است که نمایندگان گاهی اوقات وعده‌های غیرواقعی می‌دهند که یک عامل افزایش انتظارات و بعد سرخوردگی مردم است؛ یعنی نمایندگان و افرادی که قرار است مورد انتخاب قرار بگیرند، وعده‌های غیرواقعی و خارج از چارچوب مقامی که برای آن کاندیدا شده‌اند، ارائه می‌کنند که این وعده‌ها غیرقابل تحقق است و متأسفانه ما قانونی هم نداریم که این وعده‌ها بررسی شود و اگر فردی وعده نادرست و دروغی داده پیگرد قانونی داشته‌باشد. عامل سوم این است که هر چند وعده غیرقانونی و غیرواقعی نمی‌دهد، ولی وعده‌هایی می‌دهد که بیشتر جنبه محلی دارد و در تعارض با منافع ملی است. بله نماینده‌ای که برای هر حوزه انتخاب می‌شود، قاعدتاً نماینده آن حوزه انتخابیه هم هست؛ مثلاً اگر من از خوزستان انتخاب می‌شوم باید منافع مردم خوزستان را در مجلس تأمین کنم، اما اگر یکجایی بین منافع ملی و منافع محلی من تعارض وجود داشت، نباید منافع ملی را قربانی منافع محلی کنم. خیلی از مواقع خیلی از کاندیدا‌ها چنین کاری را انجام می‌دهند و این موجب می‌شود مشکلات کشور بیشتر شود و هر چند ممکن است رضایت موقتی در برخی از مردم ایجاد شود، اما وقتی مشکلات کشور افزوده‌شود، موجب می‌شود کل مردم ضرر کنند و یک سرخوردگی به وجود بیاید. 
مثلاً ممکن است یک نماینده قول بدهد اگر من برگزیده شدم، شرکت خودرویی را وادار می‌کنم در این شهر یک کارخانه بزند و کلی هم استخدام کند و بعداً به زور استیضاح وزیر را مجبور می‌کند که چنین کاری انجام دهد، ولی همه این موارد موجب می‌شود کارخانه خودروسازی وقتی افتتاح شود به خاطر مازاد نیرو، غیراقتصادی بودن و مواردی از این دست به مردم ضرر بزند، چون مجبور هستند خودروی بی کیفیت و گران بخرند و خودروسازی زیان‌ده است. دلیل اینکه زیان ده است نیز این است که کارخانه از نیرو‌های مازاد و شعبه‌هایی که نباید تأسیس می‌شدند پر شده ولی به دلایل سیاسی تأسیس شده‌است. اینطور موارد برای مردم ایجاد سرخوردگی می‌کند. 

ممکن است برخی از رسانه ها، سلبریتی‌ها یا حتی نامزد‌ها مواردی را برای مردم اولویت نشان دهند که شاید اولویت آن‌ها نباشد، طبیعتاً شناخت آن هم برای مردم نباید کار ساده‌ای باشد، ولی آیا دستورالعملی برای شناخت این موارد برای مردم وجود دارد؟
حقیقت این است، این مسئله به هیچ عنوان موضوع کوتاه‌مدتی نیست که در زمان انتخابات بتوان آن را بر ملا کرد و بگوییم مردم این وعده‌ای که داده می‌شود، چه نسبتی با منافع شما دارد. 
ولی اتفاقاً دقیقاً نزدیک انتخابات است که این نوع وعده‌ها داده‌می شود و شاید همین هم بتواند نشانه‌ای برای شناخت این نوع وعده‌ها باشد. 
بیشتر آن چیزی که نزدیک انتخابات گفته می‌شود، خواسته‌های مردمی و نه نیاز‌های آنهاست. در سیاست‌گذاری بین نیاز و خواسته تفاوت قائل می‌شوند. برای افراد ممکن است نوعی خواسته باشد، ولی نیاز آن‌ها نباشد. خیلی از کاندیدا‌ها ممکن است از این ترفند استفاده کنند و به جای اینکه دست روی نیاز مردم بگذارند، دست روی خواسته‌های مردم می‌گذارند و این خواسته‌ها خیلی از مواقع منطبق با نیاز‌های مردم نیست، ولی چیزی است که کادو‌پیچ شده ولی مردم می‌گویند این همان چیزی است که ما نیاز داریم، در حالی که ممکن است ظاهر مناسبی داشته‌باشد ولی در آینده مشکل ساز است. در مجموع در کوتاه‌مدت نمی‌توان خیلی کاری کرد، مگر اینکه شاید بگوییم به افرادی که با خبر و آگاه و کارشناس هستند، مراجعه شود و از آن‌ها سؤال شود، اما باید از این وضعیت پیشگیری شود و برای پیشگیری لازم است رسانه‌ها و اندیشکده‌ها ارتباطات تنگاتنگی با هم داشته‌باشند. اندیشکده‌های فراوانی در دنیا هست و در ایران هم خدا رو شکر زیاد است، از جمله مرکز پژوهش‌های مجلس یا مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و موارد فراوانی خصوصی و دولتی از این دست داریم که کارشان این است که ببینند نیاز‌های واقعی کشور چیست و آن‌ها را در قالب گزارش‌های سیاستی منتشر می‌کنند. اگر رسانه‌ها مانند روزنامه‌ها و سایت‌های خبری به این اندیشکده‌ها در طول سال مراجعه کنند و مدام این گزارش‌هایی را که مخاطب آن متخصصان هستند، به زبان مردم ساده‌سازی کنند، گفتمانی را ایجاد می‌کند که مردم متوجه شوند نیاز‌های واقعی آن‌ها چیست، بنابراین در زمان انتخابات اگر فردی بخواهد از این طریق فریبی ایجاد کند و بگوید مردم این نیاز‌های شماست، مردم از قبل می‌دانند و می‌گویند براساس این کار‌های علمی که انجام شده این نیاز واقعی ما نیست. 

جامعه ما شاید نسبت به برخی از جوامع دیرتر وارد مسئله‌ای به نام انتخابات شده‌باشد، در این شرایط چقدر جامعه در خصوص انتخابات نسبت به دیگر جوامع به آگاهی رسیده و چه نقایصی در این خصوص دارد؟
پاسخ این سؤال دو بخش دارد. یکی اینکه وقتی آمار انتخابات بالا یا پایین می‌شود، خیلی‌ها نگران می‌شوند که مردم سالاری دارد از بین می‌رود، در حالی که نباید فراموش کنیم، مثلاً در انگلستان هر چند تا ۵۰ یا ۶۰ سال پیش هم زن‌ها نمی‌توانستند در انتخابات شرکت کنند، ولی ۳۰۰ سال است که نهاد انتخابات وجود دارد. در امریکا، فرانسه و خیلی از کشور‌ها دیگر نیز سال‌های بسیاری است که انتخابات برگزار می‌شود، ولی در کشور ما انتخابات واقعی ۴۵ سال است که برگزار می‌شود و ۲۰ یا ۳۰ سال هم از زمان مشروطیت انتخابات داشته ایم و غیر از این دیگر تجربه این‌چنینی نداشته‌ایم. اکنون مردم دارند آزمون و خطا می‌کنند، بنابراین ممکن است در جا‌هایی با صندوق رأی هم قهر کنند، اما این موقتی است و باید محکم این پرچم مردم سالاری را که خداروشکر رهبر انقلاب بلند کرده‌اند، نگه داریم. هر اتفاق بیفتد و مشارکت هر میزانی باشد افتخار اینکه مردم شما باید تصمیم بگیرید، انتخابات حق شماست و انتخابات خیلی مهم است به نام رهبر انقلاب خورده‌است. من روی این تأکید دارم، چون خیلی از احزابی که خودشان را لیبرال و دموکرات می‌دانند هم گاهی اوقات از صندوق کناره‌گیری می‌کنند و حرف‌های ناامیدکننده می‌زنند، ولی تنها کسی که این پرچم را بالا برده رهبری هستند. 

پس ما در یک روندی هستیم که داریم کم کم یاد می‌گیریم چطور در انتخابات شرکت کنیم و جا‌هایی هم اگر مخالف میل ما اتفاق افتاد با صندوق رأی قهر نکنیم و بفهمیم که آخر کار صندوق است که باید حرف بزند نه اینکه بیاییم در خیابان یقه همدیگر را بگیریم و سطل آشغال آتش بزنیم، این‌ها راه‌حل نیست و هیچ کشوری با این روش به توسعه سیاسی نرسیده‌است. 
بخش دیگر عرض من این است که در دنیا هم اتفاقاتی در موضوع رأی‌گیری افتاده و این تغییر ذائقه را باید شناخت و متناسب با آن رفتار کرد. یک تحقیق جالبی در امریکا اتفاق افتاده و کتابش در ایران هم چاپ شده در مورد اینکه انتخابات در امریکا دارد به سمت سرگرمی پیش می‌رود و به نظر می‌رسد این اتفاق در دیگر کشور‌ها هم کم‌کم اتفاق می‌افتد؛ یعنی اینکه تصور کنید مردم خیلی دنبال این هستند که حقیقت کدام است، حق با چه کسی است و انتخاب عاقلانه به معنای عقلانیت ابزاری و خیلی تخصصی باشد، اتفاق نمی‌افتد به خصوص نسل جوان‌تر ما انتخابات را به عنوان یک سرگرمی می‌بیند. 

یعنی از انتخابات، کارناوال‌های آن را دنبال می‌کنند؟
نه، همان اتفاقی که در بازی پرسپولیس و استقلال می‌افتد و اینکه چه کسی می‌برد و چه کسی می‌بازد و آن هیجانی که در اطراف رقابت شکل می‌گیرد، هر چند بد هم نیست، ولی گاهی اوقات بخش هیجانات انتخابات بر عقلانیت آن غلبه پیدا می‌کند. این بخشی از زندگی روزمره مردم شده و مردم براساس اینکه دارند تفریح انجام می‌دهند، در انتخابات امریکا شرکت می‌کنند. الان تمام رفتار‌های اجتماعی مردم در حال حرکت به سمت سرگرمی و سرگرمی‌سازی است، مثلاً الان مردم به جای اینکه خبر‌های خشک را بپسندند به خبر‌های سرگرم‌کننده توجه نشان می‌دهند، در آموزش می‌گویند سعی کنید با بازی آموزش را به بچه‌ها منتقل کنید. رسانه‌ها و نظام‌های انتخاباتی دنیا هم به این سمت رفته‌اند که مقداری برای مردم سرگرمی‌سازی کنند. نمی‌گویم این آفت است یا نه، اگر خوب است ما باید انتخابات خود را به شکلی تنظیم کنیم که برای مردم هیجان بیشتری داشته‌باشد، از قالب خشک خارج شود و مردم احساس کنند بیشتر با زندگی روزمره آن‌ها پیوند خورده کما اینکه اگر مناظرات پرشور، صفحات نورانی و تجمعات گسترده در امریکا نباشد که مردم سرگرم شوند، احتمالاً این مقدار مشارکت‌کننده هم در انتخابات نخواهد بود. به هر حال دنیا دارد به این سمت پیش می‌رود و من فقط به عنوان یک توصیف عرض کردم حالا اینکه ما باید چه کار کنیم، مسئله دیگری است. 
پس در کشور ما مردم و مسئولان آرام آرام در حال تجربه انتخابات هستند، کما اینکه ممکن است شورای نگهبان یا دیگر نهاد‌های انتخاباتی اشتباهاتی داشته‌باشند و از طرف دیگر انتخابات در دنیا تغییر ماهیت داده و مانند ۵۰ سال پیش نیست و مردم به شکل دیگری آن را نگاه می‌کنند، کما اینکه دیگر ابعاد زندگی را هم از جنبه سرگرمی لحاظ می‌کنند.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
United States of America
|
۱۹:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۲/۱۰
0
0
اشکال نداره
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۱۱ - ۱۴۰۲/۱۲/۱۱
0
0
واقعا من یکی مرددهستم و موندم به کدوم یک ازاین ها رای بدم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار